چريش
به فارسى در بندرعباسو چاهبهار با نامهاى محلى «چريش» ، «سريش» و «چريشك» ناميده مىشود. به فرانسوى Margousier و Faux sycomore و به انگليسى Neem و Nim tree و Margosa گفته مىشود. گياهى است از خانوادۀ Meliaceae نام علمى آن: Azadirachta indica A. Juss.و مترادف آن Melia azadirachta L. و Meliaindica Boiss. و Melia fraxinifolia Salisl.مىباشد. روغنى كه از دانههاى گياه مىگيرند در بازرگانى به Nimoil معروف است.
مشخصات
چريش درختى است باقامت متوسط برگهاى آن سبز، كنارۀ برگ داراى بريدگى و شبيه دندانۀ نامنظم است، برگهاىآن شبيه برگ زبان گنجشك مىباشد. نوك برگها خيلى تيز و كشيدهتر از برگهاى زيتون تلخمىباشد ولى شكل كلى درخت شبيه درخت زيتون تلخ است، به همين جهت اغلب اشتباها يا عمدابرگها و ريشۀ آن را به جاى و يا مخلوط با برگها و پوست و ريشۀ زيتون تلخ در بازار عرضهمىنمايند.
درخت چريش بومى هندشرقى است و تا مغرب چين و شرق جاوه انتشار دارد و در بعضى مناطق كاشته مىشود. به ايرانوارد شده و كاشته مىشود و از گياهان بومى شده است. در حال حاضر در چاهبهار، بندرعباسو ساير نقاط جنوب كشور مىرويد.
تركيباتشيميايى
از نظر تركيبات شيميايىچريش داراى يك روغن تلخ و مارگوزيك اسيد ١ است. روغنىكه از دانههاى آن گرفته مىشود، داراى دو نوع مادۀ تلخ است. در دانههاى آن در حدود ۴۵ درصد روغنوجود دارد. مواد تلخى كه از روغن چريش جدا شده است عبارتاند از: نيمبين ٢ و نيمبىنين3ونيمبيدين 4 كه مادۀ عامل عمدۀآن را تشكيل مىدهد شامل سولفور مىباشد. از شكوفههاى چريش يك گلوكوزيد به نام نيمبوسترين 5 در حدود 005 / ٠ درصد واسانس روغنى فرّار با بويى نامطبوع (در حدود ۵ / ٠ درصد) ونيم بوسترول 6و نيم بستين 7 و اسيدهاىچرب جدا شده است. در گلهاى آن يك مادۀ تلخ و اسانس تلخ و تحريككننده وجود دارد. درميوههاى آن مادۀ تلخ باكايانين 8 يافت مىشود.
از پوست تنۀ درختدر حدود ٠۴ / ٠ درصد مادۀنيمبين و در حدود ٠١ / ٠ درصد مادۀنيمبينين و در حدود ۴ / ٠ درصد مادۀنيمبيدين و در حدود ٠٢ / ٠ درصد اسانسجدا شده است ]G. I. M. P[ .
در گزارش ديگرى درمورد تركيبات شيميايى گياه چريش چنين آمده است:
در پوست درخت نيمبين،نيمبيدين، نيمبىنين، نيمبوسترول [باتاچارچى 9 ] و سوجيول 10و نمبيول 11 [سنگوپتا 12 ]يافت مىشود.در روغن تصفيه شدۀ آن پالميتيك اسيد 13 ، استئاريكاسيد 14 اولئيك اسيد 15 ، لينولئيكاسيد 16 ، آراشيديكاسيد 17 و مقداركمى ميريستيك اسيد 18وجود دارد.روغن دانههاى آن منبع غنى از اولئين 19 و استئاريناست [پتلو 20 ]. مهمترينعامل مؤثر اصلى روغن آن نيمبيدين است كه مقدارى سولفور در آن يافت مىشود. [صديقى 21 ]. در برگهاىآن مارگوزين 22 وجود دارد[گوسوامى و دوت 634 ].
خواص-كاربرد
در هند: پوست درختچريش تلخ مقوى و تونيك است و قابض و تببر مىباشد. همچنين پوست ريشه و ميوههاى نارسآن نيز تونيك و مقوى و تببر است.
برگهاى لهشدۀ آنرا به صورت ضماد براى فروكش كردن جوش و كورك روى محل مبتلا مىگذارند. جوشاندۀ برگهاىآن را به عنوان ضدعفونىكننده براى ضد عفونى كردن زخمها و اكزما به كار مىبرند. گلهاىخشك آن تونيك و مقوى بخصوص مقوى معده است. روغن آن محرك، ضدعفونىكننده و به عنوانپادزهر براى مارگزيدگى و عقربزدگى مصرف مىشود. ميوههاى آن مسهل است. و براى كشتنكرم معده به كار مىرود، ضمنا نرمكننده نيز مىباشد.
در برمه: پوست درختبه عنوان مقوى و تونيك و برگ، گل و روغن آن به عنوان محرّك موضعى و حشرهكش مصرف مىشود[راجر 23 ]. صمغ آننرمكننده و مقوى و گلهاى آن براى تقويت معده مفيد است. برگهاى لهشدۀ آن را به صورتضماد روى جرب و تاولهاى تر براى التيام مىگذارند [تئوبالد 24].
در هند و چين: تنطورپوست درخت براى اشخاص مبتلا به مالارياى مزمن يا يرقان و خستگى عمومى تجويز مىشودو بعلاوه براى اشخاصى كه پس از جراحتهايى تب كردهاند نيز توصيه مىشود. از تنطور برگدرخت به عنوان محرّك اشتها و با ريواس به عنوان تونيك (ولى يبوستزا) استفاده مىشود.به علاوه از اين تنطور به صورت مالش روى اعضاى شكسته و يا از جا در رفته و براى تسكيندردهاى عضلات به كار مىبرند. از روغن برگهاى آن براى معالجۀ دردهاى روماتيسمى و ماليدنآن براى رفع اكزماى مزمن استفاده مىشود. همچنين اهالى كامبوج براى برگهاى جوان و گلهاىدرخت خاصيت تصفيۀ خون و خونسازى قايلاند. از له شدۀ برگها و گلهاى آن ضمادى درست كردهو با انداختن روى پيشانى براى معالجۀ هذيان تب استفاده مىشود. جوشاندۀ رقيق ريشۀ گياهبا اجزاى ديگرى به عنوان ضد صفراوى و تونيك براى معالجۀ سل و ناراحتىهاى كبد مصرفمىشود [مىنات 25 ]. جوشاندۀپوست و گل و برگ آن به صورت كمپرس براى التيام زخمها و جراحتها كاربرد دارد [پتلو].در اندونزى از جوشاندۀ برگها و يا از روغن دانۀ آن به عنوان ضدعفونىكننده، روى زخمهامىمالند [هين 26 ]. روغندانۀ آن به عنوان ضد انگل و پارازيت براى معالجۀ بيمارىهاى پارازيتى پوست نظير بيمارىاسكابيز 27 ماليده مىشود[واناستىنيس - كروزمان 28 ].
توضيح: بيمارى اسكابيزيا نوعى جرب، بيمارى پوستى است كه شديدا مسرى مىباشد و عامل آن يك آراكنيد 29به نامSarcoptes scabiei است كه موجب خارش پوست مىشود.
درخت چريش در هنددرختى مقدس است و در تشريفات مذهبى هندوها به كار مىرود. لهشدۀ پوست آن بوى ملايممىدهد و صمغ درخت شبيه صمغ عربى است.
١ ) . Margosicacid
٢ ) . Nimbin
3 ) . Nimbinin
4 ) . Nimbidin
5 ) . Nimbosterin
6 ) . Nimbosterol
7 ) . Nimbecetin
8) . Bakayanin
9 ) . Bhattacharji
10 ) . Sugiol
11) . nimbiol
12) . Sengupta,P,Chiwi,abstr
13 ) . Palmiticacid
14 ) . Stearicacid
15 ) . Oleicacid
16 ) . Linoleicacid
17) . Arachidicacid
18) . Myristicacid
19 ) . Oleine
20 ) . Petelot,A
21 ) . Sidigqui,S
22 ) . Margosine
23) . Rodger,A
24 ) . Theobald,w
25 ) . Menaut,B
26 ) . Heyne,K
27) . Scabies
28 ) . Steenis-Krwseman,M.J-van
29 ) . arachnid
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 560 تاريخ : جمعه 10 خرداد 1392 ساعت: 0:7
صمغ عربى
به فارسى «ازدوتازى»و به فرانسوى Gomme arabique و Gommede senegal و به انگليسى Gumarabic ناميده مىشود. صمغى است كه از شاخههاى آكاسيا به خصوصاز Acacia senegal بر اثر گزش حشرات و برخورد شاخههادر اثر باد و ايجاد خراش در آنها به حالت طبيعى جارى مىشود، ولى عملا با ايجاد خراشو شكاف با ابزارهاى مخصوص به طورى كه خراش سطحى باشد و به لايۀ چوب مركزى آسيبى نرساند،به دست مىآيد. در اوايل پاييز پس از فصل بارندگى اين صمغ از ساقه و شاخهها و تنۀدرخت آكاسيا گرفته مىشود. معمولا در اين فصل در سنگال بادى به نام Harmattan از طرف شرق مىوزد كه هرچه قوىتر باشد سيلان و جريان خروج صمغ را بيشتر مىكند.
از نظر رنگ بستهبه اينكه صمغ عربى از چه گونهاى از آكاسيا گرفته شده و چه وقت و چطور گرفته شده رنگآن متفاوت است ولى روى هم رفته هرچه رنگ تيرهتر و به طرف قهوهاى باشد، صمغ عربى نامرغوبتراست. نوع تميز و مرغوب صمغ عربى به رنگ سفيد يا سفيد مايل به زرد است و قطعات آن بهشكل دانههاى اشكلى و يا تكههاى كوچك دنبالهدار است، اگر شكسته شود مقطع آن درخشندهو مخطط با خطوط سفيد مىباشد.
صمغ عربى در آب كاملاحل مىشود و محلول چسبناك ايجاد مىكند كه در اثر الكل قوى و سواستات دوپلمب ١ رسوب مىنمايد.
تركيبات شيميايى
صمغ عربى
به فارسى «ازدوتازى»و به فرانسوى Gomme arabique و Gommede senegal و به انگليسى Gumarabic ناميده مىشود. صمغى است كه از شاخههاى آكاسيا به خصوصاز Acacia senegal بر اثر گزش حشرات و برخورد شاخههادر اثر باد و ايجاد خراش در آنها به حالت طبيعى جارى مىشود، ولى عملا با ايجاد خراشو شكاف با ابزارهاى مخصوص به طورى كه خراش سطحى باشد و به لايۀ چوب مركزى آسيبى نرساند،به دست مىآيد. در اوايل پاييز پس از فصل بارندگى اين صمغ از ساقه و شاخهها و تنۀدرخت آكاسيا گرفته مىشود. معمولا در اين فصل در سنگال بادى به نام Harmattan از طرف شرق مىوزد كه هرچه قوىتر باشد سيلان و جريان خروج صمغ را بيشتر مىكند.
از نظر رنگ بستهبه اينكه صمغ عربى از چه گونهاى از آكاسيا گرفته شده و چه وقت و چطور گرفته شده رنگآن متفاوت است ولى روى هم رفته هرچه رنگ تيرهتر و به طرف قهوهاى باشد، صمغ عربى نامرغوبتراست. نوع تميز و مرغوب صمغ عربى به رنگ سفيد يا سفيد مايل به زرد است و قطعات آن بهشكل دانههاى اشكلى و يا تكههاى كوچك دنبالهدار است، اگر شكسته شود مقطع آن درخشندهو مخطط با خطوط سفيد مىباشد.
صمغ عربى در آب كاملاحل مىشود و محلول چسبناك ايجاد مىكند كه در اثر الكل قوى و سواستات دوپلمب ١ رسوب مىنمايد.
تركيبات شيميايى
از نظر تركيبات شيميايىبسته به نوع گياهى كه صمغ عربى از آن گرفته مىشود و زمان و نحوۀ گرفتن تركيب آن تاحدودى فرق مىكند ولى بهطور كلى در تركيب صمغ عربى دو مادۀ آرابان ٢ و گالاكتان ٣ وجود داردكه در اثر هيدروليز آنها دو قند به نام آرابينوز و گالاكتوز توليد مىشود.
آرابينوز يك قندپنج كربنى به فرمول خام C ۵ H 10 O ۵ است و گالاكتوزيك قند شش كربنى به فرمول خام C ۶ H ١٢ O ۶ است.
صمغ عربى عكسالعملاسيد دارد و در آزمايشگاه تركيبات اسيدى مختلفى از جمله اسيد آرابيگ ۴ و اسيد گوميك ۵ از آن بهدست مىآيد.
بهطور كلى در تركيبشيميايى صمغ عربى، آب، قندها، اسيدها، مواد معدنى و مقدار كمى تانن و تانوزيد ۶ وجود دارد.تانن و تانوزيد در موقع خارج شدن صمغ، از پوست ساقه داخل صمغ مىشود. به علاوه از صمغعربى چند دياستاز به نامهاى اكسيداز ٧ ، پروكسيداز ٨ ، آميلاز ٩ و امولسينيافت مىشود.
خواص-كاربرد صمغعربى
اغلب حكماى طب سنتىصمغ عربى را از نظر گرمى معتدل و ضمنا خشك مىدانند و تنها جالينوس حكيم آن را گرمو خشك ذكر مىكند. اين صمغ نرمكنندۀ سينه و مقوى معده و روده است، اگر كمى از آن رادر دهان بگذارند و آب حاصل از آن را كمكم فرو برند و يا به صورت حب و يا مخلوط باداروهاى مناسب بخورند مانع ريختن مواد نزله و زكام به سينه شده و حدّت داروهاى گرمخورده شده را رفع مىكند، ضمنا براى قطع اسهال صفراوى، رفع درد سينه، سرفه، زخمها وخراشهاى ريه، خشونت حلق، قصبه ريه و صاف كردن صدا نافع است. خوردن 10-15 گرم آنبراى رفع اسهال و التهاب و ناراحتى رودهها مفيد است. اگر آن را با روغن گل سرخ تفتداده و بخورند براى قطع خونريزى از هر عضوى مفيد است. (به استثناى خونروى از رحم وبواسير) . اگر روزى ۵ گرم از آن را نرمكرده با 30 گرم روغن تازۀ گاو مخلوط و بخورند و اين كار را ٧ - ٣ روز ادامهدهند، براى قطع خونروى از سينه و ريه و ساير اعضا به استثناى رحم و بواسير مفيد استو اگر گرد آن را با سفيدۀ تخممرغ مخلوط و به محل سوختگى از آتش و يا شقاق سر پستانبمالند، مفيد است.
صمغ عربى براى اعضاىقسمت پايين بدن (رحم، بواسير، مثانه و. . .) مضّر است و براى رفع عوارض آن بايد باآن كتيرا خورد.
توجه: در موقع خوردنصمغ عربى بايد از خوردن داروهايى شامل بوراكس 10، پركلرورآهن، الكل و استات سرب خوددارى شود و همچنين از مخلوط كردن صمغ عربى در تركيبات فوقبايد احتراز شود زيرا موجب واكنش نامساعد بدن مىشود.
از نظر مصارف صنعتىصمغ عربى كاربرد زيادى دارد. در صنعت نساجى براى آهار پارچه و در صنعت كاغذسازى براىتهيۀ چسب و در خوشنويسى براى تهيۀ مركب اعلا مصرف مىشود. به علت چسبى كه دارد درآرايش مو براى شكل دادن به و ممكن است به صورت مناسبى مصرف شود ولى بههرحال توجه شودكه نبايد آن را با كتيرا مخلوط كرد.
در برخى مناطق ازدكسترين مادۀ مصنوعى مىسازند و به جاى صمغ عربى عرضه مىكنند، اين ماده خواص صمغ عربىرا ندارد. براى تشخيص اصلى بودن يا تقلبى بودن كه مادهاى كه به نام صمغ عربى فروختهمىشود، مىتوان با تأثير اسيد ازتيك روى آن آزمايش نمود، به اين ترتيب اگر اسيد ازتيكروى صمغ عربى حقيقى تأثير داده شود مادهاى به نام موسيك اسيد11بهفرمول خام COOH) CHOH( ۴ COOH توليد مىشود ولى اگر روى صمغ عربى تقلبى تأثير داده شود، مادۀ اكساليك اسيد 12 توليد مىشود.
در طب گياهى معمولاست كه صمغ عربى مغسول يعنى پاك كرده و غسل داده شده را به كار مىبرند. روش مغسولكردن صمغ عربى اين است كه ابتدا سطح خارجى صمغ را تراشيده و سپس آن را در آب سرد ريختهو مىمالند تا خوب مخلوط شود، بعد مايع چسبنده را از پارچۀ ظريف نازكى ردّ مىكنندتا آب آن خارج شود و آن را خشك مىكنند تا صمغ عربى مغسول به دست آيد. يا اينكه قشرروى آب را كه صمغ عربى حل شده است مىگيرند و خشك مىكنند.
روش تهيۀ گرد صمغعربى: صمغ عربى يا صمغ سنگال را پاك كرده و مغسول نموده و مقدار مورد نظر از آن رانيمكوب نموده، در گرمخانه با درجۀ حرارت 40 درجه سانتىگرادمىخشكانند سپس آن را نرم كوبيده از صافى ابريشمى شماره 100 عبور مىدهند.اين گرد براى مصرف آماده است.
گرد صمغى مليّن مدّر:گرد صمغ عربى ٣ واحد، ريشۀشيرينبيان ٢ واحد، قندكوبيدۀ نرم ١ واحد. آنهارا مخلوط كرده و مصرف مىنمايند. اين گرد مليّن و مدّر است. مقدار خوراك آن 20-30 گرم استكه در 1000 گرم آبحل كرده با پارچه صاف نموده، مصرف مىكنند.
آب صمغى ساده20 گرم صمغ عربى يا صمغ سنگال مغسول را در 1000 گرم آبسرد حل كنند و صاف نموده و به عنوان مليّن بنوشند.
١ ) . Sousacetate Plomb
٢ ) . Arabane
٣ ) . Galactane
۴ ) . Acidarabique
۵ ) . Acidgommique
۶ ) . Tannoside
٧ ) . Oxydase
٨ ) . Peroxydase
٩ ) . Amylase
10) . Borax
11) . Mucicacid
12 ) . Oxalicacid
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 568 تاريخ : يکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت: 20:18
آكاسياىعربى
گونههاى مختلف ايندرختچه را بهطور كلى «آكاسياى عربى» مىخوانند. در عربستان، افريقا و جنوب ايران مىرويد.در جنوب ايران انواع آن داراى نامهاى محلى مختلفى است، از جمله در بندرعباس «كرت» ،بين بندرعباس و لار «سلم» و در بلوچستان «فولب» و همچنين در ساير نقاط بلوچستان گونههاىمختلف آن را با نامهاى «چگرد» ، «تج» ، «طلع» ، «سيال» ، «ببله» ، «چش» ، «پالوس» ،«پلوزا» و. . . شناخته مىشود. به عربى نام عمومى آنها «امغيلان» يا «مغيلان» است.در كتب طب سنتى با نامهاى «سنط» ، «صنط» ، «خرنوب مصرى» ، «ببله» ، «بابل» و «نبنب»نامبرده شده است. درختچههايى هستند كه از آنها «صمغ عربى» گرفته مىشود. به فرانسوىGommier، Acacia d'Egypte،Acacia d'Arabie و Gommier rouge و به انگليسى Egyptian acacia و Gum-arabic tree و Bablah گفته مىشود. گياهى است از خانوادۀ Mimosaceae-Leguminosae جنس Acacia . داراى گونههاىمختلفى است كه از آنها صمغ عربى گرفته مىشود منتهى از نظر خواص دارويى مرغوبيت آنهامتفاوت است. انواع نامرغوب و كماثر آن به مصارف صنعتى مىرسد.
گونههاى عمدۀ آنهابه شرح زير است:
١ . گونه Acaciasenegal Willd. كه مترادفهاى آن Acacia rupestris Stocks.
و Acaciaverek Guill. et Perr. و Acacia trispinosaStocks. مىباشد.
درختچهاى است كهدر جنوب شرقى ايران در بلوچستان با نام محلى «خور» آكاسياى عربى و «چش» شناخته مىشود.صمغ عربى كه از آن گرفته مىشود به فرانسوى Gommearabique و Gomme de senegal و به انگليسى Gum arabic ناميده مىشود.
مشخصات
درختچهاى است خارداربه بلندى تا ٧ متر، برگهاى آنمركب، داراى برگچههاى ريز به صورت شانهاى زوج. گلهاى آن سفيد معطّر به صورت سنبله،ميوۀ آن به شكل غلاف مانند لوبيا كه داراى ۵ - ٣ دانۀ حنايىرنگ است. از اين درختچه صمغ عربى مرغوب با رنگ سفيد مايل به زرد گرفته مىشود كه مصرفطبّى و دارويى دارد. اين درختچه در صحراى غربى، سنگال، عربستان و ايران مىرويد.
٢ . گونه Acaciaarabica) Lam. (Willd. و مترادف آن Mimosaarabica Lam. مىباشد. اين درخت را به فرانسوى Gommierrouge و Acacia d'Egypt و به انگليسى Gum arabic tree و Egyptian tho و Bablah گويند. در ايران در بندرعباس واريتهاى از آن Acaciaarabica willd. var nilotica Willd) L. ( Asch. et Schw. با نامهاى محلى«كرت» و «سلم» و در بلوچستان «بيور» و «كيگر» و در كتب طب سنتى با نامهاى «سنط» ،«خرنوب مصرى» ، «ببله» و «نبنب» و غلاف ميوۀ آن را «قرظ» مىنامند.
درختى است به بلندىتا 15 متر كهدر افريقاى حارّه، سودان، سنگال، سومالى و واريتهاى از آن در جنوب ايران مىرويد.شاخههاى آن خاردار است. برگها شبيه گونه آكاسياى سنگال و گلهاى آن معطّر زردرنگ است.ميوۀ آن غلافى است كه در آن 5-15 دانه قراردارد. رنگ صمغ آن تيره و نامرغوب است و بيشتر مصرف صنعتى دارد.
٣ . گونه Acaciaseyal Del. . به فرانسوى Arbre ā gomme و به انگليسى Thirsty tho و Shittim tho و Shittahtree گفته مىشود.
در جنوب ايران داراىنامهاى محلى مختلفى است. در چاهبهار «چگرد» و در بلوچستان بهطور كلى «تج» و در كتبمختلف طب سنتى با نامهاى «طلع» ، «سيال» و «ببله» نام برده مىشود.
درختچهاى است كهبلندى آن تا ٩ متر مىرسدو داراى خارهايى سفيد رنگ به طول ٣ - ٢ سانتىمترمىباشد. برگهاى آن مانند گونههاى قبلى زردرنگ است. ميوۀ آن به صورت غلافى است كهدر آن ٨ دانه قراردارد. از اين درخت صمغ نامرغوبى گرفته مىشود كه مصرف صنعتى دارد.
۴ . گونه Acaciamodesta Wall . درختچهاى است با شاخههاى خاردار.
برگهاى آن مانندساير گونهها، رنگ گلها مايل به سبز و ميوۀ آن به صورت غلافى است كه در آن ٨ - ۶ دانه قراردارد. صمغ آن تيره و قهوهاى است و بيشتر مصارف صنعتى دارد. در مناطق حارّه استوايىافريقا مانند ساير گونهها انتشار دارد. در ايران در جنوب بهطور خودرو ديده مىشود.در بلوچستان با نامهاى محلى «پالوس» ، «پلوزا» و «فولب» شناخته مىشود. صمغ آن به رنگقهوهاى و نامرغوب است و مصرف صنعتى دارد.
تركيبات شيميايىدرخت آكاسيا
در برگهاى آكاسياىعربى و در ميوۀ آن در حدود ٣٢ درصد تاننوجود دارد. و در ميوۀ آن بتنهايى در حدود ۴١ درصد تاننيافت مىشود ]G. I. M. P[ .
۵ . گونه Acaciacyanophylla Lindl. . اين درختچه بومى استرالياست و به ايران واردشده و رشد آن روى شنهاى ساحلى درياى خزر و در جنوب كشور رضايتبخش است.
خواص-كاربرد درختآكاسيا
طبق نظر حكماى طبسنتى تمام قسمتهاى درخت آكاسيا سرد و خشك و قابض است. دمكردۀ برگ و خارهاى آن اسهالرا بند مىآورد و بخور آن براى رفع درد اعصاب و ناراحتى اعصاب مفيد است. ضماد برگ تازۀآن براى التيام جراحتهاى بزرگ و عميق مفيد است. اگر با گرد ريشۀ آن دندانها را مسواككنند براى استحكام لثهها و جلاى دندان بسيار نافع است. عصارۀ غلاف ميوۀ آكاسيا داراىخواص متعددى است كه از نظر اهميت جداگانه به شرح آن پرداخته مىشود.
عصارۀ غلاف ميوۀآكاسيا در كتب طب سنتى با نام «اقاقيا» نامبرده مىشود و براى تهيۀ آن غلافهاى ميوهرا قبل از رسيدن چيده، كوبيده و با فشار عصارۀ آن را مىگيرند و صاف مىكنند و با آتشملايم جوش مىدهند تا كمى سفت شود، سپس آن را در قالبهايى ريخته خشك مىكنند. رنگ تازۀآن سرخ و ياقوتى است و پس از خشك شدن سبز مايل به سرخ و سياه مىشود. اگر عصاره غلافرا پس از رسيدن ميوه بگيرند.
و خشك كنند سياهمىشود. عصارۀ ميوۀ نارس مرغوبتر است و خشك شدۀ آن به صورت قطعاتى به وزن 125 و 250 گرم دربازار عرضه مىشود و بهطور كلى به عنوان عامل قابض از آن استفاده مىشود.
عصارۀ خشك شدۀ غلافآكاسيا از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى سرد و خشك و قابض مىباشد. خونريزى را بندمىآورد و خونروى از سينه را قطع مىكند و اسهال خونى را بند مىآورد، مقوى معده وكبد است. ماليدن آن سرخى چشم را رفع مىكند و موجب تقويت ديد مىشود و آن را معمولامخلوط با ساير داروهاى رفع ناخنك چشم مصرف مىكنند. اگر آن را با سفيدۀ تخممرغ مخلوطكنند و بر روى مواضع سوختگى بمالند مفيد است و مانع تاول زدن مىشود. پاشيدن گرد آنبراى قطع خونريزى از عضو بدن مفيد است. حقنه يا امالۀ آن براى تقويت معده مفيد است.اگر در رحم وارد شود براى شستوشو و خشك كردن رطوبتهاى رحم مفيد است و رحم را محكممىكند. شياف آن در مهبل، خونريزى را قطع مىكند. اگر در آب حل كنند و سر را با آنبشويند رنگ موى را سياه كرده از ريختن آن جلوگيرى مىكند. مقدار خوراك آن تا ۵ گرم است.
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 400 تاريخ : شنبه 4 خرداد 1392 ساعت: 7:34
انتقاد از ديگران (بدون جريحه دار كردنشان):
۱- قبل از شروع مطلب از او تمجيد کنيد.
2- خطاهای ديگران را غيرمستقيم گوشزد کنيد.
3- قبل از انتقاد از ديگران، از اشتباهات خود سخنبگویید.
4- به جای دستور صريح، دستورات را به صورت سئوالو خواهش بخوانيد.
5- بگذاريد طرف مقابل آبروی خود را حفظ کند.
6- از کوچکترین پيشرفتی، تعريف کنيد.
7- به مردم اعتماد کنيد تا سعی کنند خود را سزاوارخود سازند.
8- رفع و اصلاح عيوب را کاری آسان، نشان دهيد.
9- کاری کنيد تا مخاطب وظايفش را با ميل و اشتياقانجام دهد.
لازمه دوست داشتن ديگران توجه به آنهاست:
۱- از صميم قلب ديگران را دوست داشته باشيد.
2- هميشه لبخند بزنيد.
3- همواره به اسم ديگران توجه داشته باشيد.
4- در مورد آنچه ديگران علاقهمندند صحبت کنيد.
5- شنونده خوبی باشيد و ديگران را تشويق به صحبتدر مورد خودشان کنيد.
6- کاری کنيد که ديگران احساس کنند وجودشان برایشما اهميت دارد.
توصیههای يک خانم روان شناس
فقط خانمها بخوانند
یکی از چهرههای سرشناس در علم روا نشناسی چنينمیگوید؛
عشق واكنشي آموختني و احساسي فراگرفتني است. يعنيهر آدمي عشق را با توجه به آموختهها، باورها و محدودیتهایش میشناسد و تجربه میكند.همگي انسانها با عشق يكسان برخورد نميكننداما همه بر اين باورند كه اگر دوست داشتن شدت يابد به مرحله عشق میرسند.
«اگر آدمي واقعاً و صميمانه كسي را دوست داشتهباشد حتماً همه مردم دنيا و زندگي را دوست میدارد. اگر من بتوانم به كسي بگويم «تورا دوست دارم» بايد توانايي اين را هم داشته باشم كه بگويم من در وجود تو همه كس رادوست دارم، با تو همه دنيا را دوست دارم، در وجود تو حتي خودم را دوست دارم.» اريكفروم
اين فکر که كسي در اين دنيا تو را دوست ندارد،باعث میشود از خودت بدت بيايد. ولي وقتي عاشق شدي و معشوق با تو همراه شد آن وقت اعتمادبه نفست بيشتر میشود. در نتيجه خود را هم بيشتر دوست خواهي داشت، زيرا دریافتهایآنقدر خوب هستي كه كسي عاشقت شود.
«عشق يك نعمت بزرگ است كه به انسان هديه شده».پترارك
در اين نوشته روي صحبت با آن دسته از خانمهاییاست كه ميل دارند به قلب شوهرشان راه يابند، اما شیوهاش را به درستي نميدانند. راههای ساده و عملي زير به ظاهر پيشپا افتاده و بي اهميتند، اما تجربههای نگارنده حاكي از آن است كه بيشترين اختلافهایخانوادهها در همين نكات به ظاهر جزيي ريشه دارد:
۱- با شوهري كه از سر كار میآيد چه رفتاري داريد؟
الف - چه بايد كرد؟
۱- سلام و احوالپرسی معمول منتها با خوشروییو گفتن خسته نباشيد.
۲- گرفتن كيف، كت و بستههای خريداري شده
۳- دادن خبرهاي خوش
۴- آرام كردن فرزندان و هر يك را به كاري مشغولكردن.
۵- سريع آماده كردن ميز غذا يا چيدن سفره.
۶- پرس و جو از اوضاع كاري روز و فرصت دادن بهمرد تا حرفهایش را بزند.
و خلاصه به هر طريق میتوانيد احساس خوب خود رااز ورود شوهر به منزل ابراز كنيد.
«تبسم خرجي ندارد ولي سود بسياري دارد.»
ديل كارنگي
ب- و اما چه نبايد كرد؟
۱- بي اعتنايي و سرد رفتار كردن.
۲- درخواست انجام كاري پيش از غذا خوردن.
۳- گله و شكايت از بچهها و يا شكوه و شكايت ازكارهاي روزانه.
۴- درخواست پول يا بيان ساير توقعاتي كه احتمالاًبراي مرد مشكل آفرين است.
شايد بگوييد اين موارد پيش پا افتاده است، اماخواهش میكنم صادقانه پاسخ دهيد، آيا با وجود آگاهي از اين موارد جزيي به آنها عملمیكنيد يا فقط گاهي يكي- دو تايي را اجرا میكنيد؟
۲- اگر شوهر شما دير به منزل آمد با او چه رفتاريداريد؟
يكي از عمدهترین اختلافهای زوجين دير آمدن مردبه خانه است. طبيعي است هيچ مردي حق ندارد بدون دليل موجه دير به خانه برود. اما خانمهاهم نبايد در صورت دير آمدن مرد به منزل، جنجال به پا كنند. خانم ابتدا بايد علت واقعيرا پيدا كند تا از روي حدسيات و افكار منفي خود واكنشي نشان ندهد كه رابطه را پر ازخشونت و مشاجره كند.
زن بايد علت دير آمدن را سؤال كند وگرنه مرد فكرمیكند اين موضوع براي زن بي اهميت است، اما زن بايد سؤال خود را با لحني آرام مطرحكند، آن هم پس از اين كه شوهر شام خورد و كمي استراحت كرد. زن بايد او را متوجه كندبه خاطر نگران بودن چنين پرسشي كرده است. با اين برخورد شوهر مجبور میشود با حوصلهو به نرمي دليل دير آمدنش را توضيح دهد.
اما اگر زن لحن تند و غیر دوستانهای داشته باشدمرد احساس میكند مورد بازخواست قرار گرفته است، از طرفي هم خسته و گرسنه است بنابراينممكن است حتي با لحن زنندهای بگويد به تو مربوط نيست و يا سكوت كند.
مردي میگفت «شغلم طوري است كه اكثراً نميتوانم سر ساعت به منزل برسم، هر چند همسرم ازاين وضعيت با خبر است اما تا میرسم غرولند میكند. من هم ديگر به اين رفتارش عادتکردهام و ديگر تلاشي براي سر وقت رسيدن نميكنم. از اين كه فكر میكنم او به من ظنين است عصبانيتم دو برابر میشود.»
البته بهتر است مرد در اين صورت تلفني به خانمخبر دهد، اما به او حق بدهيد كه شايد گاهي تلفن دم دست او نيست. برخي از مردها هممیگويند اگر هر بار به او تلفن كنيم عادت میكند، آن وقت اگر يك بار نتوانيم زنگ بزنيمبيشتر نگران میشود.
اما از اینها گذشته، كمي هم بايد مسأله را ازديد خانمها بررسي كنيم. بيشتر زنان مايلند ساعت دقيق آمدن همسرشان را بدانند. منظورآنها بازخواست يا كنجكاوي نيست بلكه میخواهند ناهار يا شام را طوري آماده كنند كهبه محض ورود او غذا را بكشند. حالا شما خود را به جاي همسري بگذاريد كه نميداند كي پلو را دم كند تا نسوزد، كي خورشت رابار بگذارد كه به موقع حاضر شود، به بچهها غذا بدهد يا نه و خلاصه دهها مورد ديگركه به سليقه شخصي زنان مربوط میشود. اگر شوهر دير كند تمام نقشههای همسرش را به هممیريزد. در حالي كه وقت شناسي حداقل احترامي است كه میتوانيم به زحمتهای روزانهشانبگذاريم. از ياد نبريم نهايت آرزوي هر زن فراهم كردن شرايط آسايش و راحتي براي شوهرشاست. قبول كنيم كه يكي دو ساعت را در نگراني و اضطراب به سر برده و نمیتواند خوشامدگويخوبي به هنگام ورود شوهرش باشد.
در اينجا بايد به زنان خوب و دوستدار شوهر توصیهایبكنم. شما كه دوست نداريد به تنهايي غذا بخوريد و حتماً بايد شوهر كنارتان باشد لازماست به نکتهای ظريف توجه كنيد. اگر مايليد او هر چه زودتر وضع مالیاش را بهبود بخشدو خواستههایتان را برآورده سازد، بايد خود را براي اين گونه دير آمدنها آماده كنيد.زيرا هميشه چنين فرصت كاري خوبي براي همسرتان مهيا نيست. در چنين مواقعي بايد برايخود سرگرمي سالمي پيدا كنيد تا هم شوهرتان آسوده خاطر به كارهايش برسد و هم شما هنريبياموزيد، يا تخصصي پيدا كنيد. زنان موقعيت شناس، شغل شوهر را دست كم نميگيرند، زيرا موفقيت مرد بازده اقتصادي خوبيخواهد داشت و رفاه خانواده بيشتر میشود. در ثاني رضايت خاطري كه از اين بابت به مرددست میدهد تأثير مطلوبي بر روابط زناشويي میگذارد. مردي كه از كارش راضي است به نسبتمردان ديگر در خانه خوش اخلاقتر است و در برابر ناملايمات صبوري بيشتري نشان میدهد.البته زنان در صورتي بايد چنين فرصتي به شوهر خود بدهند كه مدت آن كوتاه باشد وگرنهشوهر بايد در برنامه كاري خود تجديدنظر كند، زيرا زندگي فقط كار و ماديات نيست.
۳- با سكوت شوهر خود چه برخوردي داشته باشيد؟
بيشتر خانمها از سكوت شوهر در خانه سراسيمه ونگران میشوند، نشاط خود را از دست میدهند و اين سكوت را به خود نسبت میدهند و پيشخود فكر میكنند دوباره از چه دلخور است كه حرف نميزند. آيا ممكن است ديگر مرا دوست نداشته باشد؟ اين حق خانمها است كه ازمسائل شوهر خود مطلع باشند. يك زن دوست دارد شوهرش تمام اسرارش را با همسر در ميانبگذارد، تا هم احساس غريبه بودن نكند و هم اين كه دوست دارد سنگ صبور شوهر خود باشدتا شايد بتواند كمكي كند. اما بايد به اين مورد هم توجه كنند كه بيشتر شوهرها مايلنيستند مشغلههای فکریشان را با همسر خود در ميان بگذارند چون میترسند او را دچارنگراني و اضطراب كنند. به علاوه چون مطمئن هستند از عهده حل مشكل برمي آيند فكر میكنندتا آن وقت نبايد به همسرشان چيزي بگويند. گرچه نميشود اين رفتار را صددرصد تأييد كرد اما آنها با حسن نيت چنين میكنند.همسرتان فقط میخواهد شما ناراحت نشويد. مردي كه تمام مشكلات كاري خود را با همسرشدر ميان بگذارد در واقع بخشي از بار آن را به دوش او منتقل میكند. به جاي اينكه ازشوهرتان انتظار داشته باشيد تمامي افكار و اسرارش را با شما در ميان بگذارد به او فرصتدهيد تا تنها بماند. در ضمن شرايط آرامش او را مهيا كنيد و تا میتوانيد مهرباني كنيد.اين رفتار باعث میشود شوهرتان در كمال آسايش به مشكلش بينديشد و براي حل آن اقدامكند. در چنين خانهای است كه مرد میتواند تمام غصههایش را فراموش كند.
«هر وقت وارد منزل میشوم تمامي غصهها و ملالتهایخود را فراموش میكنم.» بورك
۴- مواظب حسادتهای شوهرتان باشيد.
براي حسن تفاهم با شوهرتان بايد بدانيد كه او چهروحیهای دارد. انتظار داريد از همكار مردتان تمجيد كنيد و شوهرتان برنياشوبد؟ اگرمیخواهيد هميشه در قلب شوهرتان جاي داشته باشيد هيچ گاه بيش از حد از مردي نزد اوتعريف نكنيد. هیچوقت چيزهايي را كه از ديگران ياد میگيريد با آب و تاب پيش او بازگونكنيد. از كجا میدانيد به غرور شوهرتان برنخورده است. بعضي از مردها گاهي حسادت خودرا پنهان میكنند و قدرت ابراز آن را ندارند، آنوقت دچار دردي دروني میشوند كه پيامدهايآن خوشايند نيست. شما بايد متوجه اين خصيصه مردها باشيد. از سوي ديگر شوهرتان با حسادتخود به طور غيرمستقيم به شما نشان داده است چقدر دوستتان دارد.
۵- غرغر كردن چاره كار نيست:
در بيشتر مواقع حرفهایی كه شما خانمها میزنيددرست و منطقي است، اما در زمان و نحوه بيان مطلب اشكال است. اگر نتيجه كاري خوب بودمیتوان تكرارش كرد، اما اگر حاصل منفي بود بايد شيوه ديگري در پيش گرفت. با سرزنش،غرولند، بداخلاقي و رنجورنمايي فقط مرد را فراري میدهيد. خانه محل آسايش و آرامش همسرشماست. اگر دائم خطاهاي او يا مشكلات خود را به رخش بكشيد عاقبت میگريزد و به جاييپناه میبرد تا كه از اين مزاحمت به دور باشد. (البته اين مطلب به معني تأييد اين رفتارمرد نيست). رگ خواب شوهرتان را به دست آوريد آن وقت همه چيز درست میشود. با گوشه وكنايه حرف زدن و زخم زبان را از صحبتهای خود حذف كنيد. به مردان عاشق نيز توصیهایمیكنم: براي اينكه روح زن را شاداب و با نشاط سازيد بايد بخشي از اوقات فراغت خودرا فقط به او اختصاص دهيد. يك زن نياز به توجه و نياز به احساس امنيت دارد. از يادنبريم زنها از طريق محبت و عشق ورزي بهتر و راحتتر با ما كنار میآيند تا با اهدايقطعه جواهر. بياييد به همسرتان اجازه دهيد گاهي خودش را براي شما لوس كند. مگر مردانگاهي خود را لوس نميكنند و متوقع نيستند نازشانرا بكشند!؟
گاهي پيش آمده كه زن با رنجورنمايي يا نق زدنمیكوشد محبت شوهرش را جلب كند. در چنين موقعيتي شوهر آگاه و دانا، زن را درك میكندو هرگز او را مجبور به اعتراف نميكند كه هدفشچيز ديگري است.
«گاهي دست نوازش، كنار او نشستن و صحبتي صميمانه،معجزه میكند.»
افسوس كه ما خودخواهانه به ندرت چنين میكنيم.زنان گاهي فقط نياز به گوش شنوا دارند. با گفتن و گله كردن و گاهي از چيزي شكايت كردنروحشان را سبك میكنند. مرد خوب همواره اين فرصت را به همسرش میدهد. به حرفهای اوگوش بدهيد او را تأييد كنيد. اين عمل را نه به صورت مكانيكي بلكه از روي رغبت و باتمام وجود و به خاطر دل او انجام دهيد.
«در اين جهان نياز به دوست داشتن و ستايش شدن،بيش از نياز به نان است.»
۶- وقتي زن رنجيده میشود چه میكند؟
- به شوهرش بي احترامي میكند و دانسته يا ندانستهاو را نزد ديگران تحقير میكند.
- هيچ يك از كارهاي اشتباه خويش را نميبيند و منطق و انصافش را نسبت به شوهر از دستمیدهد.
- به خواستههای شوهر ترتيب اثر نميدهد و ناخودآگاه سعي میكند او را عصباني كند.
- به حسودان و معاندان ميدان میدهد تا از شوهرشانتقاد كنند.
- با کوچکترین چيزي جنجال به پا میكند، خانهرا به خوبي اداره نميكند، با مهمانها بدرفتاريمیكند و...
و با اين شرايط روحي زن، فضاي خانه متشنج و زندگيدر آن براي همگان سخت میشود.
و اما راه چاره چيست؟ حتي زوجهایی كه عاشق يكديگرهستند گاهي در برخورد با يكديگر دچار رنجش میشوند، زيرا به طور طبيعي وقتي كسي رادوست داريم از او توقعاتي داريم و گاهي از او بيش از ديگران توقع داريم، هنگامي كهانتظاراتمان برآورده نميشود میرنجيم. البتهرنجش امري طبيعي است اما بايد مراقب باشيم هرگز و تحت هيچ شرايطي رنجش خود را از همسرپوشيده نداريم، زيرا:
«رنجشهای كوچك همچون طاعون، عشق را نابود میكند.»(لئو. اف. بوسكاليا)
رنجشهای كوچك در روحمان انباشته میشود و سرانجامبه آستانه انفجار میرسيم. در اين مرحله است كه جرقهای میتواند آتش خشم بي پايانما را شعله ور كند. داد و فرياد راه میاندازيم، بد و بيراه میگوييم، ناله و شيونسر میدهيم و ارتباط را خراب میكنيم. در اينجا قصد داريم شما را با دو فن مهم آشناكنيم:
۱- فن گفت و گو: اوايل ازدواج همه كوتاه میآيند،اغماض میكنند، از ياد میبرند، میبخشند و زود آشتي میكنند. اما پس از مدتي هيچ يككوتاه نميآيند، اغماض نميكنند، از ياد نميبرند و نميبخشند. همه چيز از زير ذره بين رد میشود، زود میرنجند و میرنجانند. بعدهم میگويند چرا من براي آشتي پیشقدم شوم. متأسفانه اين روند به مرحلهای میرسد كهزوج نتيجه میگيرند حرف زدن فایدهای ندارد. «او كه اصلاً به حرفم گوش نميدهد، تا حالا چند بار امتحان کردهام، او خودخواهاست و حرف، حرف خودش است.»
ممكن است شما با هم صحبت نكنيد اما زندگي مشتركهمچنان ادامه دارد. ناگزير براي شناخت طرف مقابل و خواستههای او به حدس و گمان متوسلمیشويد و مشخص است كه اين شناخت نميتوانددروني و عميق باشد.
همسر رنجيده میكوشد حقانيتش را ثابت كند. معتقداست رفتاري به دور از عدالت با او شده. اگر آنها قدمي براي رفع رنجش خود برندارندمدام بر ميزان آن افزوده میشود و كار به قهر میكشد. در تمامي مراحل فوق هم صحبت شدنمیتوانست درهاي آشتي را بگشايد. گاه خجالت باعث میشود براي رفع دلخوري قدم پيش نگذاريم.گاه از واقعيت فرار میكنيم و مشكل را رها میسازيم، گاهي هم مايليم ديگران را شبيهخود كنيم.
اما بايد دست از خودخواهي برداريم. بايد بپذيريميك رابطه مورد پسند بر حس احترام به عقيده و گفتار طرف مقابل استوار است.
«پيش از ازدواج چشمها را خوب باز كنيد و بعد ازآن كمي آنها را روي هم بگذاريد.» (فرانكلين)
بايد همسرمان را همان طور كه هست قبول كنيم. براياينكه به خواستههای منطقیمان توجه كند بايد به خواستهاش احترام بگذاريم. بايد بهشيوه پسندیدهای با او حرف بزنيم. اگر با او حرف نزنيم از كجا بداند كه ما چه خواستهایداريم. آنها كه معتقدند از گفت و گو نتیجهای نميگيرند بايد بدانند با شيوه حرف زدن، آشنايي كافي ندارند.
وقتي با همسر خود درد دل كرديم و کدورتها رفعشد آنگاه به اين نكته پي میبريم كه:
«آنچه استحقاق نگراني و تشويش را داشته باشد، هرگزوجود ندارد.» (پلاتو)
۲- فن رفع دلخوری: در زندگي زناشويي دلخوریها،شكايات و مشاجرهها فراوان است، اگر چنين نباشد بايد نگران بود زيرا به يقين رابطهزوج به سردي میگرايد، نسبت به همسر بي اعتنا شده و ديگر هم را دوست ندارند زيرا ازيكديگر نميرنجند. هر گفت و گویی شیوهای داردكه اگر به همه نكاتش توجه شود پاياني خوش خواهد داشت. اكنون راههای گله گذاري خوبرا شرح میدهم تا بتوانيد اين مرحله حساس را درست طي كنيد:
- پيش از صحبت سعي كنيد خود را جاي همسرتان بگذاريد.با اين كار بهتر به مشكلات او پي میبريد.
- پيش از صحبت با همسر، هرگز موضوع را با ديگرانمطرح نكنيد، زيرا ممكن است گفتههایتان را به او تحويل دهند و او را عليه شما بشورانند.
- در ابتداي صحبت تأكيد كنيد قصد شما از مطرح كردنرنجش، رفع سوءتفاهم است. زيرا قهرهاي طولاني و جدال بيهوده بوده و راه به جايي نميبرد.
- سعي كنيد از نكات مثبت كارهاي اخير او يا آنچهاز او پسندیدهاید ذكري به ميان آوريد تا فضاي مذاكره صميمي شود.
- تأكيد كنيد ممكن است مقصر اين ماجرا خودتان باشيد؛بنابراين محض رفع دلخوري اقدام به صحبت کردهاید. اگر تقصيري داشتهاید حتماً آن رابه زبان آوريد و از همسرتان پوزش بخواهيد. اين كارتان جو گفت و گو را بهبود میبخشدو همسرتان فكر نميكند محاکمهای در كار است.در ضمن او نيز آماده پذيرفتن اشتباهاتش میشود.
- ضمن حل مسائل سعي كنيد حرفهایتان را با زخمزبان، كنايه، تحقير و تمسخر بيان نكنيد. زيرا وضع از آنچه هست بدتر میشود.
- هرگز همسرتان را با ديگران مقايسه نكنيد و مزايايآنها را به رخش نكشيد. اگر میخواهيد مقایسهای در كار باشد سعي كنيد او را با خودش،يعني خطاي احتمالیاش را با رفتار خوب خودش در موقعيتي ديگر مقايسه كنيد.
- از دلخوریها و رنجشهای كوچك شروع كنيد و ازگذشتههای دور ياد نكنيد. پس از رفع دلخوري او را وادار نكنيد به گناهش اعتراف كندو از شما عذر بخواهد. اين امر غرورش را میكشد و جریاش خواهد كرد.
- از يكدندگي به پرهیزید و لجبازي نكنيد. اگر مورديدر آن جلسه حل نشد، گفت و گو را به بعد موكول كنيد.
- هنگام گفت و گو اگر همسرتان خواست حرفي بزندمانعش نشويد و سراپا گوش باشيد. فرصت دهيد تا اظهار نظر كند. با اين رفتارتان ثابتمیكنيد او نيز داراي حق و حقوقي است. از طرفي همسر شما با حرف زدن تخليه رواني میشود.وقتي گفتههایش تمام شد آرامش و راحتي زيادي احساس خواهد كرد و پيش خود خواهد گفت:«من هم حرفم را زدم» به اين ترتيب امكان آشتي و رسيدن به تفاهم فراهم میشود.
- به هر شكل كه میتوانيد رفع دلخوري را جشن بگيريد-با هديه دادن شاخه گلي يا هر چيز جزيي مورد نياز طرف مقابل- خانم میتواند كيك يا شيرينيبپزد، آقا میتواند دعوت به عصرانه يا شامي در بيرون از منزل كند و...
هميشه به ياد داشته باشيد كه آشتیهای اجباري كهدر آن هيچ كدام از طرفين در خود تغييري نميدهند بنياني سست دارد.
«بعد از يك سال زندگي زناشويي ديگر زن و مرد بهفكر زيبايي صورت هم نميافتند و برعكس فقطمتوجه خلق و خو و رفتار يكديگر میشوند.» (ساموئل اسمايلز)
۷- مراقب حساسیتهای شوهرتان باشيد
براي همسر خود ارزش و احترام قائل باشيد، سخنشرا قطع نكنيد. اگر در محفلها احترام لازم را به او نگذاريد نبايد انتظار داشته باشيدديگران برايش ارزش قائل شوند. همواره بايد در كنار شوهرتان باشيد نه در مقابل او. اگرچنين كرديد بايد تاوان خطاهايتان را هم بپردازيد. اگر كسي بي احترامي ببيند به كسانيرا میآورد كه تحسين و تشويقش میكنند.
اگر در مجالس كسي به شوخي شوهرتان را دست انداخت،از شوهر خود حمايت كنيد. در مهمانیها مراقب شیطنتهای اطرافيان باشيد. معمولاً بيغرض نيستند. زندگي سعادت بار ناشي از مراقبتهای زوجين است. مردان هر ضعفي داشته باشندمايلند مورد محبت و احترام همسرشان واقع شوند. مواظب باشيد به دام آدمهای حسود و دوبه هم زن نيفتيد كه رهايي از شر آنها آسان نيست. اگر همسرتان عيبي دارد مواظب باشيددر هيچ شرايطي با ديگران در ميان نگذاريد. «چرخ زندگي بايد به دست خودتان بچرخد، آنرا به دست ديگران ندهيد كه در جهت منفعت و مصلحت شما نميچرخانند.»
۸- سنگ صبور شوهر باشيد
نشاط، سرزندگي و خوشرویی شما اگر همراه با حوصلهو صبوري باشد، شوهرتان خوشبختترین مرد عالم است. مردي كه خسته و كوفته از فشار محيطكار به خانه میآيد پي مكان امني است تا تجدد قوا كند. سعي كنيد غمخوار شوهر باشيدو در ناراحتیهایش شريك باشيد. وقتي از سختیها و مشكلات میگويد فقط گوش كنيد، اودر اين لحظه محتاج پند و اندرز نيست. هيچ گاه از اشتباهاتش يا اعترافهایش چماقي عليهاو نسازيد و اسير جملاتي مثل «من كه گفته بودم اين كار را نكن» نشويد. پس ملكه ذهنخود كنيد كه شوهرتان به شدت به شما نياز دارد و نبايد كاري كنيد كه از شما فاصله بگيرد.
«خداوند شايستگي زن را در قلب او قرار داده است.»(لامارتين)
۹- شكم مرد دروازه قلب اوست
مردها دو گروه هستند: گروه اول مردهايي هستند كهخيلي كم غذا میخورند اما به كيفيت آن و نحوه چيدن ميز بسيار اهميت میدهند. اين دستهاز مردها معمولاً يكي - دو غذا را خيلي دوست دارند. پختن غذاهاي مورد علاقه شوهرتانابراز غيرمستقيم مهر و محبت به اوست. با اين كار به او میگوييد: «تو براي من مهم هستيو خواستههایت در درجه اول اهميت قرار دارد. به خاطر توست كه غذاي مورد علاقهات راپختم و در چيدن ميز نهايت سليقه و حوصله را به خرج دادم.»
گروه دوم مردان شكم پرست هستند و دوست دارند غذاهايچرب و سرخ كرده بخورند. حتي اگر با شوهرتان قهر هستيد اما باز هم از شكم او نزنيد.حال اگر شوهر اضافه وزن يا سوء هاضمه داشت چه بايد بكنيد؟
اگر میبينيد غذاي چرب و سرخ كرده سلامتي او رابه خطر میاندازد از آن صرف نظر كنيد و به تدريج به غذاهاي رژيمي روي بياوريد. زيراسلامتي شوهرتان از هر چيز ديگري مهمتر است. اما براي اين كه سر و صدای شوهر شكم پرستتاندر نيايد به او وعده بدهيد هفتهای يكي- دو بار غذاهاي مورد علاقهاش را خواهيد پخت.مطمئن باشيد دلخوري همسرتان موقتي خواهد بود زيرا پس از مدتي به اين گونه غذاها عادتمیكند. ممكن است در ظاهر حرفي نزند اما وقتي میبيند مراقب سلامتیاش هستيد در باطنشما را ستايش میكند.
۱۰- چگونه مرد را در انجام كارهاي خانه شركت بدهيد
بيشتر مرداني كه از زير بار كار خانه، شانه خاليمیكنند مدعي هستند همسرشان كار آنها را قبول ندارد و مدام ايراد میگيرد.
«هر وقت میخواي كمك كني كار منو زيادتر میكني»،«بلند شو برو پي كارت، تو بلد نيستي سبزي پاك كني»، «مزاحم نشو تو كار نكني بهتر است»و بعد همين خانم پيش مشاور میآيد و میگويد: «شوهرم مسئوليت پذير نيست و كمكم نميكند.»
بنابراين خانم محترم چارهای نيست جز انتخاب راههاییكه امكان همكاري مردان را در خانه بيشتر میكند. نكات زير شما را در اين مهم ياريمیدهد:
- به مرد فرصت دهيد كارهايي را انجام دهد كه علاقهمنداست.
- غر غر كردن و ناليدن از فشار كار، چاره درد نيست.ببينيد چگونه میتوانيد شوهرتان را به كار تشويق كنيد.
- اگر شوهرتان كاري را ناشيانه انجام داد ملامتشنكنيد وگرنه قهر میكند و ديگر دست به سياه و سفيد نميزند. هر كار خوب او را تحسين كنيد تا به انجامباقي كارها ترغيب شود.
- به تدريج شوهرتان را متوجه كنيد به كمكش نيازداريد و اين كمك وظيفه اوست.
- براي مرد تكليف تعيين نكنيد كدام كار وظيفه اوست.مردان دوست ندارند تحت قيد و بند در آيند. بگذاريد به ميل خود سهمي از كارخانه را بهعهده بگيرند. به شوهرتان فرصت دهيد وظیفهاش را انجام دهد، اگر از ياد برد يا تنبليكرد جنجال راه نيندازيد و صبوري و متانت به خرج دهيد. اگر به عشق اجازه دهيد آزادانهجاري میشود، بر هر مانعي غالب خواهد شد.
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 410 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1392 ساعت: 9:12
د- ابتلا به اختلالات عاطفي و رواني
ابتلاي يكي از زوجين و يا هر دو نفر آنها به اختلالاترواني میتواند موجب از هم پاشيدگي يك زندگي مشترك گردد. اختلالات رواني مورد بحثمیتواند طيف گستردهای از شدت و ضعف و همچنين مشهود و غیر مشهود را در برگیرد. مثلاًابتلا به افسردگي از حالت خفيف آن تا حالت شديد آن كه به افسردگي اساسي معروف استمیتواند موجب اختلال در روابط زناشويي گردد كه اين حالتي مشهود از اختلالات روانياست. ولي گاهي اختلالاتي مانند اختلالات شخصيت كه به طور مشهود در مبتلايان آن ديده نميشود از عوامل ناسازگاري و تنشهای زندگي زناشوييخواهد شد. ازجمله اين اختلالات میتوان از اختلال شخصيت هيستريونيك (نمايشي) و خودشيفته نام برد. به عنوان مثال در اختلال شخصيت هيستريونيك فرد مبتلا نياز مفرط به توجهاز سوي همسرش را دارد و در صورت کمترین بي توجهي آشفتگي زيادي بر وي مستولي خواهدشد. در اين حالت فرد مقابلش به هر اندازه به او توجه نشان دهد او ارضا نشده و هميشهشاكي خواهد بود. اين در حالي است كه خودش در مقابل اين همه توجه طلبي کمترین توجهرا به همسرش مینمايد ولي فكر میكند كه بي نهايت اين كار را انجام داده است. رفتهرفته اين موضوع موجب خستگي طرف مقابلش شده و بعد از مدتي به مشاجره و در نهایت تنفرزياد از همديگر و طلاق و متاركه میانجامد.
۳- عوامل اقتصادی: مسائل مالي و اقتصادي از ديگرعواملي است كه میتواند منجر به متاركه زوجين شود. از مصاديق اين عوامل میتوان بهفقر، بيكاري، بيماري و غيره اشاره كرد. از نظر بسياري از مردم بد بودن وضعيت اقتصاديبزرگترین عامل طلاق تلقي میشود. در اينجا بايد به اين نكته اشاره كرد كه درست استعوامل اقتصادي نقش مهمي در امور زندگي مشترك دارد ولي خود اين مسائل فینفسه مهمترینعامل فروپاشي نميباشد. در يك زندگي زناشوييزوجين اگر همديگر را دوست داشته باشند و منطقي فكر كنند میتوانند با داشتن حداقل امكاناتزندگي با همديگر سازگار بوده و زندگي كنند. كما اينكه در غير اين صورت با بالاترينامكانات مادي هم با يكديگر به سر نخواهند برد.
پس قناعت و پذيرش موقعیتها و وضعيت طرفين بعداز ازدواج میتواند اين عامل را خنثي كند كه متأسفانه بايد اذعان كرد در جامعه كنونيما برخي از زوجين بدون نگاه به خود و فرد مقابلش توقعات آرماني را براي زندگي زناشوييتصور میكنند كه به عمل رساندن آن غيرممكن بوده و با گذشت مدتي از زندگي مشترك به راهيجز راه طلاق و متاركه نميانجامد.
نكته ديگري كه در اين زمينه میتوان عنوان كرداين است كه به نظر میرسد علت طلاق در طبقات پایین اقتصادي اجتماعي (مخصوصاً در شهرهايبزرگ) مسائل اقتصادي (فقر و بيكاري) باشد ولي در طبقات بالاتر اجتماعي (تحصیل کردهها)عدم تفاهم و سازش اخلاقي باشد.
۴- عوامل ارتباطی: عوامل ارتباطي مشتمل است برارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر (والدين، برادر، خواهر و بستگان) و نگاه و نگرشمتقابلي كه اين دو نسبت به هم دارند.
شايد بتوان گفت عوامل ارتباطي كه ذكر شد در جامعهما از بزرگترین مسائل اختلاف برانگيز در مسائل زناشويي و خانوادگي است. جايي كه خودزوجين چندان اختلافي با همديگر ندارند و مسائل فرعي ديگر مثل ارتباط با خانوادههایطرفين برانگيزاننده مشكلات عديده اي میشود. در اينجا میتوان به روابط بين مادر شوهر،عروس- خواهر شوهر، عروس- مادر زن داماد اشاره كرد كه اغلب از ديدگاه خوبي نسبت به همبرخوردار نبوده و به نظر میرسد در فرهنگ ما از تاریخچهای بس طولاني برخوردار است.
۵- ساير عوامل: عوامل ديگري چون اعتياد، بيكاري،بيماري، ناباروري، مسائل جنسي، به ميان آمدن پاي فرد ديگري در زندگي يكي از زوجين،تغييرات و تفاوتهای فرهنگي و اجتماعي، فاصله طبقاتي، رتبههای تحصيلي و... ازجملهديگر علل طلاق و متاركه میباشند.
اعتياد به عنوان بلاي خانمان سوز میتواند هر زندگيرا در كام خود فرو کشد و نابودش كند. بيكاري زمينه ساز مشكلات اقتصادي و به دنبال آنتشویشهای روانشناختی است. ناباروري هر كدام از زوجين و ناتواني در بچه دار شدن ازعوامل نگران كننده و ايجاد كننده طلاق است. مشكلات جنسي و عدم رضامندي هر كدام از زوجيناز عوامل بسيار مهمي است كه به علل فرهنگي در هالهای از پنهان كاري قرار میگيرد.
در مشاورههای ازدواج اين امر به وضوح به چشممیخورد كه برخي از زوجين به مسائل جنسي كه از ضروریترین و مهمترین عوامل استواريزندگي زناشويي است توجهي نميكنند يا بي توجههستند. اغلب خانمها ارضاي جنسي را فقط مختص آقايان میدانند و از رضايت خودشان دراين زمينه غافل میمانند كه بعدها منجر به اختلافاتي میشود كه هیچکدام از آنها نميدانند كه علت در چيست و منشأ اين اختلافات بابهانههای ديگري ظهور میكنند. عدم آموزش و عدم آگاهي از برقراري روابط جنسي به شكلصحيح، مقاومت يا عدم مراجعه به پزشك، براي مسائل مربوط به اين روابط و... از مواردمشكل ساز در اين زمينه میباشند. در آخر بايد به اين نكته توجه كرد كه تغييرات فرهنگيو اجتماعي كه در جامعه ما در حال گذر است منجر به تغيير و تحولات گسترده در ابعاد وسطوح مختلف اجتماعي شده كه كانون خانواده و زندگي زناشويي ازجمله مواردي است كه بهشدت تحت تأثير اين تغيير و تحولات قرار گرفته است. در اين راستا، اين وظيفه نهادهايدولتي و غيردولتي است كه موضوع را از جهات مختلف مورد توجه و بررسي قرار داده و باريشه يابي و شناسايي دلايل و عوامل آن راهكارهاي لازم را بيابند. چرا كه فروپاشي خانوادهعلاوه بر اينكه صدمات رواني و عاطفي به افراد مبتلا به آن میزند، اثرات مخربي را برپيكره جامعه و ايجاد معضلات، مشكلات و بزهکاریهای فراوان در جامعه وارد خواهد كرد.
امروزه اعتياد مهمترین عامل طلاق در خانوادههاست.قاضي مشاور دادگاه خانواده مهمترین دليلي را كه در خانوادهها منجر به طلاق میشود،عامل اعتياد ذكر كرد.
فخري ملك محمد میگوید: ۶۰ الي ۷۰ درصد طلاقهاییكه انجام میشود مربوط به اعتياد افراد است و عدم تفاهم زوجين و دخالت افراد در روابطخانوادگي در درجه دوم اهميت قرار دارد. وي ادامه داد: در طي دو سال گذشته درصد افزايشطلاق در قم ۳۲/۵۶ درصد بوده است كه از اين لحاظ استان قم نسبت به ساير استانهای كشوردر رتبه پنجم قرار دارد.
وي در خصوص وكالت زن در طلاق و يا ماده ۱۱۱۹ قانونمدني گفت: مبناي اين ماده قانوني بر اساس قوانين شرعي است و از آنجا كه بعضي از حقوق،ذاتي و غيرقابل سلب است و شرع آنها را جايز كرده مانند حق طلاق براي مرد و تعدد زوجات،در مقابل قانون براي زن نيز راه حلهایی قرار داده كه وكالت زن در طلاق يكي از اينموارد است و متأسفانه اكثر زنان از اين حق خود آگاهي لازم را ندارند.
وي اضافه كرد: بر اساس اين ماده زن میتواند هرشرط مشروعي را ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگر بنمايد كه در صورت انجام خلاف آن، زنوكيل و وكيل توكيل است و پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهايي میتواندخود را مطلقه سازد و اين وكالت به لحاظ اينكه ضمن عقد لازمي اخذ شده، بلا عزل است.
قاضي مشاور دادگاه خانواده استان قم تصريح كرد:بر اساس فتواي حضرت امام راحل زن میتواند ضمن عقد لازمي شرط كند كه وكالت در طلاقرا به صورت مطلق داشته باشد.
قاضي فخري خاطرنشان كرد: بر اساس مصوبه جديد مجلس،ماده ۱۱۳۳ قانون مدني كه بر اساس آن مرد میتواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاقدهد تغيير كرده و طبق ماده واحده اصلاح قانون مقررات مربوط به طلاق مرد میتواند بارعايت شرايط مقرر در اين قانون و با مراجعه به دادگاه همسر خود را طلاق دهد.
كاه و كوه
اغلب زوجهای جوان حتی اگه بهترين دخترها و پسرهابرای خانوادههاشان بوده باشند توی زندگی مشترک با همسرشان دچار اختلاف و سوء تفاهمميشوند و کسی نميتواند ادعا کند که تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرشنرنجيده باشد. بعضیها به خاطر جر و بحثهایی که پيش ميآيد احساس میکنند که ازدواجشانموفق نبوده با اين حال خودشان را ناگزير به سازش با همسر میدانند وليکن اختلاف آنهامثل آتش زير خاکستر باقی ميماند.
در اين موارد لازم است هر يک از زوجين فقط اينسئوال را از خودشان بپرسند:
چقدر برای بهبود روابطتان زحمت کشيديد؟
اغلب ما در برابر اين سئوال ابروها رو بالا انداختهبا چشمانی از حدقه بيرون زده و قیافهای حق به جانب ميگويیم: «خــــــــيلـــی»
حقيقت امر اين است که ما زحمتهای خود را حسابشده نکشيديم.
آيا تابه حال سعی کرديم ريشه اختلافات را پيدا کنيم و مسائلی را که سد راه خوشبختي ماست برطرفکنيم؟
آيا تا به حال خواستههایمان را در کفه ترازویذهنمان گذاشتيم تا به ببینیم کدام ارزش را بايد فدای ارزش ديگر بکنيم؟
آيا تاب حال فکر کرديم که ما میتوانیم با کمیسعی و تلاش زندگی مشترکمان را سرشار از شادی - عشق و محبت کنیم.
نارضایتیهای کوچک:
نارضایتیهای کوچک را دست کم نگيريم چون اغلب همینهاهستند که سد راه خوشبختی هستند.
بگومگوها - نيش زدنها - دخالتها - ناسازگاریها- ناکامیها - غرورهای بيجا - منت گذاشتنها و... اگر در برابر اين مسائل کوچک از خودگذشت نشان دهيد راههای جديدی برای دوست داشتن زندگی و همسرتان پيش رويتان باز خواهدشد و به يک نيروی فزاينده مثبت دست خواهيد يافت.
در اينجا برای نمونه چند روش را به شما ياد آوریمیکنیم. سعی کنيد روشهای ديگر را خودتان کشف کنيد:
منت نگذاريد:
منظور کردن کارهايی که برای همسرتان انجام دادهایديا حتی گذشتی که به خاطر او کردهاید برای هر يک از طرفين هميشه وسوسه انگيز است. اينوسوسه را بشناسيد و آن را از خود دور کنيد. اين مسئله يکی از مواردی است که جرقه مشاجراتزوجين را فراهم میکند. ما نبايد توقع داشته باشيم که همسرمان به خاطر هر کاری که انجاممیدهیم از ما قدردانی کند. اگر زوجين از این کار دوری میکنند نتيجه آن ناخرسندی وبه رخ کشيدن کارهايی است که در طول روز انجام میدهیم و اگر يکی از زوجين این کار راانجام دهد طرف مقابل نيز قطعاً تحريک شده و به دفاع از خود میپردازد. ما نبايد ازاينکه برای خوشبختيمان کاری انجام دادهایم ناراضی باشيم. از اينکه من بچهها را مابه مدرسه رساندم. خانه را من تميز کردم. خريد را من کردم. بچهها را من حمام بردم و...منظور کردن این کارها به معنی نارضايتی ما از این کارهاست و بی گذشت بودنمان را نشانمیدهد و چه بخواهيم و چه نخواهيم همسرمان فکر میکند که بر سر او منت میگذاریم. مهمتراينكه يادآوری اين كارهای به ظاهر سخت آن هم به طور دائم باعث میشود نسبت به همسرماناحساس خشم كنيم و كم كم عشق و محبت در زندگی كم رنگ میشود و كنايه زدنها شروع میشودو هر روز بيشتر از روز قبل نيرويمان را به خاطر اين مسائل بی ارزش از دست میدهیم.عادت میکنیم كه هر روز فهرست بلند بالايی را از كارهايی كه انجام دادهایم را به رخهمسرمان میکشیم. كارهايی كه وظيفه ماست و نشانه گذشت ما.
در اين مواقع يعنی هر گاه احساس كرديد نسبت بههمسرتان خشمگين هستيد. وقتیکه احساس كرديد كار نادرستی انجام داده و يا حتی كاری راكه میبایست انجام میداده انجام نداده لحظهای صبر كنيد. آن عشقی را كه ما بينتانهست به ياد بياوريد. او هميشه در حق شما كوتاهی نكرده. لبخندی بر لب بياوريد و عصبانيترا به مرور زمان و با تمرين از ليست عادتهایتان حذف كنيد. در اين صورت تأثیر آن رادر همسرتان خواهيد ديد. اين گامی بزرگ در جهت بهبود روابطتان خواهد بود و هر روز علاقهتانبه زندگی مشترك و شريك زندگیتان بيشتر خواهد شد.
توقع نداشته باشيد همسرتان حتماً بی نقصباشد:
وقتی به همسرتان ميگوييد ‹‹ چرا اينطور هستی؟››‹‹چرا خودت را عوض نميكنی؟ ›› از او توقعداريد چه جوابی به شما بدهد؟ خودتان را جای او بگذاريد. اگر کسی از شما اين سئوال رابپرسد چه جوابی میدهید. اغلب ما فكر میکنیم كه عملكردمان درست است و شايد ذاتاً نمیتوانیمخودمان را اصلاح كنيم. وقتی چنين سئوالی را از همسرتان میکنید او تصور میکند كه آنكسی نيست كه شما میخواستید و در انتخابتان اشتباه كرديد و اين مسئلهای نيست كه ازذهن كسی بيرون بره و نبايد توقع بهبود روابط را بعد از زدن چنين حرفهایی داشت. بعضیهااين سئوالات را از همسرشان نمیپرسند بلكه اینها را به جای اينكه از همسرشان بپرسنداز خودشان ميپرسند كه اين هم به مراتب بدتر است. چون آن وقت خودمان فكر میکنیم كهاگر آن شخص ديگری بود آن وقت من خوشبخت بودم و او است كه بايد عوض بشود و هيچ راه ديگرینيست.
جور ديگری به مسئله نگاه كنيد. اگه فكر میکنیدكه جواب خوشبختی شما در كس دیگری کاملاً اشتباه میکنید. چون هيچ همسری تو دنيا نمیتوانیدپيدا كنيد كه با تمام عقايد شما موافق باشد و اين طبیعی است. پس با نظام طبيعت نجنگيد.در كنار او زندگی كنيد و خودتان را با چيزی كه هست وفق بدهيد. ميتوانيد بار مسئوليتیرا كه از او توقع داريد از دوشش برداريد و رابطه خود را اصلاح كنيد. مطمئناً با ايجادصميميت كم كم به چيزهايی كه ميخواستيد هم ميرسيد به همسرتان وقت بدهيد كه خواستههایشما را كشف كند و حتی اگر زحماتش برای برآورده كردن خواسته نتيجهای نداد او را دوستبداريد و به وجودش افتخار كنيد.
عادتهای عجيب خودتان را بشناسيد:
به نظر شما مضحك نيست كه كسی را با تمام وجود دوستداشته باشيد ولی به خاطر مسائل كوچكی مثل ريختن خمير دندان روی سنگ دستشویی يا پرتابكردن جورابها در اطراف خانه يا نشستن ظروف توی آشپزخانه محبتتان تبديل به خشم شود.آيا اينكه شما جورابی را از گوشه خانه برداريد يا خمير دندان ريخته شده يا ظرفهاینشسته را بشوييد كار خيلی سختی است. اصلاً چرا فكر نمیکنید شما هم عادتهای این چنینیداريد. بهتر نيست اول عادتهای خودمان را كشف كنيم يا اگر عادت بدی را در همسرمان كشفكرديم چرا مشكل او را مشكل خودمان ندانيم.
بخششتان با جان و دل باشد:
تا به حال حس كرديد چرا عذرخواهی كردن مشکل است؟و هيچ ميدانيد كه عذرخواهی كردن در زندگی زناشويی چقدر ميتواند مشاجرات بيهوده رااز بين ببرد. علت اينكه بعضيها از عذرخواهی فرار ميكنند اين است كه ميترسند طرفشانعکسالعملی نشان بدهد كه موجب پشيمانيشان بشود. بعضیها وقتی همسرشان از ایشان عذرخواهیمیکند چنان قيافه حق به جانبی میگیرند كه موجب دلشکستگی و آزردگی همسرشان میشود.وقتی همسرمان از ما عذرخواهی میکند بايد خيلی مؤدبانه و از ته دل او را ببخشيم و كارهایناپسندی مثل زير لب حرف زدن - آه كشيدن يا كنايه زدن را كنار بگزاريم حتی بحث را ادامهندهيم و به اين ترتيب به دلخوریها - تلخیها و واکنشها پايان بدهيم تا همسرمان تأثیرمثبت عذرخواهیاش را لمس كند. پس از اين به بعد اگر همسرتان از شما عذرخواهی كرد راهرا برايش هموار كنيد و با قلبی باز او را ببخشيد و با اين كار به او بخشش را هم يادبديد.
مشغلههایتان را از روابطتان جدا كنيد:
كار هميشه هست و هيچ وقت تمامی ندارد. در واقعشما اگر برنامه ريزی درستی نداشته باشيد در طول روز برای كارهایتان وقت هم كم ميآوريد.اما برنامه ريزی درست آن است كه در آن برای خانه و خانواده و همسرتان هم وقت بگزاريد.سعی كنيد ساعاتی را در روز با همسرتان تنها باشيد. با هم خلوت كنيد و به خلوت همديگرپا بزاريد. سعی كنيد هيچ وقت كارها و خستگی ناشی از كار را با خودتان به منزل نیاورید.وقتتان را تنگ نشان ندهيد و خودتان را خسته. چه فایدهای دارد كه به همسرمان بگویيمكه سخت در حال دست و پا زدن و تلاش هستيم. تنها نتیجهاش این است كه همسرمان در آخرليست كارهایمان قرار میگیرد و گاهی فراموش میشود. برای بعضیها حتی ممكن است نا خودآگاهاز تو ليست حذف بشود!
كارهای فراموش شده را خودتان انجام دهيد:
همسر شما آدم آهنی نيست. مثل همه انسانهای معمولیممكن است خسته بشود. ممكن است كاری را فراموش كند. در اين موارد نبايد او را سرزنشكرد. اينكه بگوییم ‹‹ چرا برای دستشویی حوله نگذاشتی؟ ›› ‹‹ چرا ظرفها را نشستی؟›› ممكن است آن كار را يادش بياورید ولی آيا او هميشه يادش میرود اين كارها را بكند.مسلماً نه. بعضیها اعتقاد دارند كه بايد نوع گفتارمان را درست كنيم مثلاً میتوانیمبگویيم ‹‹ حوله دستشویی كجاست؟ ›› يا ‹‹ قرار بود برای دستشویی حوله بگزاری؟ ›› كهالبته روش خوبي است و باعث میشود طرف مقابلمان عکسالعمل خوبی نشان بدهد و در مقامدفاع از خودش بر نياید ولی يك روش بهتر هم وجود دارد و آن اينكه اگر واقعاً وقتشرا داريم چرا ما اين كار را نكنيم. چه ايرادی دارد كه ما كاری را كه همسرمان فراموشكرده انجام بدهيم. اشتباهات همسرتان را به دوش بگيريد ولی نه با آزرده دلی بلکه بااشتياق. اگر ظرفهای توی ظرفشویی شما را آزار میدهد آنها را بشوريد. شايد خیلیهابگویند كه با اين كار ديگر همسرمان کارهاشان را انجام نمیدهد. اما برعكس اگه شما دستاز تشر زدن - نكوهش و زخم زبان زدن برداريد با كمال تعجب میبینید كه برخورد همسرتانبهتر میشود و شور و علاقه بيشتری برای انجام دادن قسمتی از كارها كه به دوشش استاز خودش نشان میدهد.
در کل اينكه با برطرف نمودن اين مشكلات كوچك وپيش پا افتاده شما میتوانید فكرتان را متمركز جنبههای مهمتر روابطتان كنيد. به ارتباطیصميمی فكر كنيد. به رشد روحی خود برسيد. میتوانيد همدرد همسرتان باشيد؛ و عشق و محبتو شادی را به همسرتان هديه كنيد.
تقويت قوای جنسی:
از شایعترین مشکلات جنسی که اغلب مردان یا بهآن دچار هستند یا فکر میکنند مبتلا هستند زود انزالی میباشد به این ترتیب که بیش ازحد طبیعی از خود انتظار دارند.
یکی دیگر از مشکلات در این رابطه این است که فرددر صورت داشتن مشکلات جنسی به جای اینکه به پزشک متخصص این امر مراجعه کند با دوستانخود مشورت میکند و آنها نیز در اکثر موارد مقدار خیلی کمی مواد مخدر (تریاک) تجویزمیکنند و فرد بیمار نیز با اجرای این نسخه تا چند ماه به هدف خود دست میازد، اما بعداز گذشت کمتر از یک سال به غیر از اینکه به اعتیاد دچار میشود، بلکه به کلی این احساسخود را از دست میدهد.
گاهی نیز افراد از مواد بیحس کننده استفاده میکنندکه استفاده مدام و مستمر این مواد نیز باعث پروستات میشود. مدت استفاده از این موادمیبایست بیش از هفتهای یک بار نباشد.
در ضمن در این رابطه نباید از مواد بی حس کنندهدندان استفاده کرد که این امر در دراز مدت صدماتی را که به دستگاه تناسلی میزند بیشتراست.
لازم به ذکر است که در اسپریهای مخصوص که در اینرابطه وجود دارد لیدولوکایین 10% مصرف شده است.
یکی دیگر از تجویزهای عامیانه ویاگرا است که روشکار بدین گونه است که:
از آنجایی که عمل نعوذ با پمپاژ کبد و بالا رفتنگردش خون و ضربان قلب و به تبع آن احساس شهوت است، ویاگرا باعث میشود که کبد بیش ازحد معمول و به صورت کاذب پمپاژ کند که بهتر است ویاگرا که یک ماده شیمیایی است مصرفنشود و به جای آنها از مواد غذایی طبیعی که به وفور در طبیعت یافت میشود استفادهشود. توصیه میشود کسانی که دارای نارسایی قلبی هستند سرخود و بدون مشاوره پزشک ازاین قرص استفاده نکنند.
يکی از بهترين روشها آرامش فکر و تقویت ارادهاست. آرامش فکری و همچنین تلقین نقاط قوت باعث برطرف شدن ضعف جنسی میشود که قبلاًدر گفتار قبلی به آن اشاره کرديم.
ویتامین E از مهمترین ویتامینهای موجود است که مصرف صحیح آن میتواند باعث تقویت جنسیو شادابی و طراوت پوست و ماندگاری جوانی شود. صرفه نظر از قرصهای موجود میتوان بهماهی اشاره کرد که گنجاندن آن در رژیم غذایی میتواند بهترین تأمین کننده این انرژیباشد، چرا که ماهی سرشار از ویتامین E است.
به طور کلی مواد طبیعی بهتر از هرگونه مواد شیمیاییدارای عوارض هستند.
به هر حال توصیه میشود که ویتامین E را بیشتر به صورت طبیعی مصرف کنید تا قرصهای آن.
از مواد غذايی زیر میتوان به عنوان تقویت کنندهبرای آقایان نام برد:
عسل و زنجبیل
جوانه گندم
شلغم پخته شده در شیر
موز و شیر موز
نارگیل و شیر نارگیل
کباب بره از جنس نر
زعفران پلو با پیازچه
ماهی از جنس نر به همراه پیازچه
به طور کلی گوشت تازه حیوانات نر
و این موارد باعث تحلیل نیروی جنسی در مردان میشود:
کافور
رازیانه
لیمو ترش
گوشت حیوان ماده
قهوه
خردل
الکل
تریاک و به طور کلی مواد مخدر
غذا را خوب بجوید:
غذا و میوه هر چند دارای ویتامین و خاصیت باشند،اگر هنگام خوردن خوب جویده نشوند برای خورنده چندان سودی ندارد.
زیرا وقتی با بزاق آمیخته نشوند و به معده بروند،معده نمیتواند آن را به شیره غذایی تبدیل کند و بنابراین به صورت تفاله و مدفوع ازطریق رودهها دفع میشوند و ویتامین موجود در آنها نیز از بدن دفع میشود.
به غیر از انزال زودرس ناتوانیهای جنسی دیگریهم وجود دارد از جمله:
تنبلی بیضه
دیر رسیدن به انزال
زود رسیدن به انزال
دیر نعوظ کردن
زود خوابیدن نعوظ
نعوظ سست
مراجعه به ارولوژ
در صورت داشتن هر نوع نارسایی جنسی باید به ارولوژمراجعه کرد. پزشک ارولوژ میتواند ناتوانیهای جنسی شما را درمان کند. او هر روزه دههامریض در زمینه ناتوانیهای جنسی دارد؛ لذا بیماری شما برای او کاملاً عادی است.
تقویت جنسی به صورت فیزیکی
اخیراً در اینترنت برخی دستگاههایی تبلیغ میشوندکه هدف آنها افزایش طول آلت است که این امر از طرف برخی متخصصین و پزشکان نفی میشودو هنوز نداشت عارضه توسط آنها به طور حتم، اثبات نشده است.
اما غیر از این دستگاهها یک سری روشهایی وجوددارد که عبارت است از یک سری روشهای مداوم روزانه که فایده آن چون به صورت ورزشی استمعقولتر به نظر میرسد.
لازم به ذکر است که انجام عمل استبراء نیز در طولمدت طولانی میتواند سودمند باشد که عبارت است از:
عملی که مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام میدهند،برای آنکه رطوبتی که بعدها از مجاری خارج میشود محکوم به بول نباشد و آن عمل دارایاقسامی است و بهترین آنها این است که بعد از قطع شدن بول سه دفعه با انگشت میانه دستچپ از مخرج غائط تا بیخ آلت بکشند و بعد انگشت شست را بر روی آلت و انگشت پهلوی شسترا زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنهگاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشاردهند.
عمل استبراء همانطور که قبلاً گفته عمل مستحبیاست که برای خارج کردن باقیمانده ادرار در مجاری ادراری گفته شده است.
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 368 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1392 ساعت: 9:6
حقي در مقابل حق ديگر
زن وقتي به برقراري روابط زناشويي موظف است كهشوهر از عهده مخارج او (نفقه) بر آيد، خواه زن خـود از پس تأمین احتياجات مادي خويشبر آيد يا نه، مطالبه كند يا نكند.
در هر صورت مرد موظف به كسب و كار و تلاش در امرارمعاش خود و خانوادهاش میباشد و تا آن زمان كه مرد بدون عذر شرعی از پرداخت حقوق زنامتناع میورزد، زن موظف به پذيرش همبسترينيست.
نـكته حايز اهميت اين است كه مخارج زن منحصر بهنان و غذا نيست بلكه داراي ابعادي است كه در ذیل بدانها اشاره میكنيم:
1. غذادر حد نياز زن و متناسب با عادت و شأن او و موقعيت محل زندگیاش.
2. پوشاك به مقدار كافي، از نوع متعارف و متناسببا محل زندگي و عادت زن.
3. وسايل زندگي مثل فرش و لوازم آشپزخانه در حدنياز و متناسب با عرف و شأن زن.
4. وسايل نظافت و آرايش.
5. مسكن متناسب با احتياج و شأن و شخصيت زن.
6. خـدمـتـكـار در دو صـورت:
الف) موردي كه زن در خانه پدرش خدمتكار داشته است.
ب) زن بیمار باشد و نتواند خود كارهايش را انجامدهد.
در اين دو صورت مرد موظف است خدمتكاري براي زناختيار كند يا خودش كارهاي خانه را انجام دهد.
7. هزينه درمان بیماریهای جزئي و عادي.
مـوارد جـنـبـي ديـگـري نـيـز بـه مـقـتـضـاي زمـانو مـكـان در كار است كه از ذكر همه آنها خودداري میكنيم.
تـذكـر دهـيـم كه تأمین مخارج فرزند و والدين(در صورتی كه آنها نيازمند باشند) بر مرد واجب اسـت مـشـروط بر آنكه آنها نتوانندمخارج خود را تأمین كنند.
اما در مورد زن چنين نيست و حـتـي اگـر زني ثروتمندباشد، تأمین مخارج متعارف او (يا تقديم مبلغ آن به وي) بر مرد واجب است، مگر اينكهزن خود آن را به شوهرش ببخشد، چنانكه معيار وجوب پرداخت مخارج زن، تمكن مـالي مرد نيستو مرد در صورتي كه تمكن مالي هم نداشته باشد، موظف به كار و تحصيل درآمد است و در صورتضرورت بايد قرض كند و مخارج لازم همسرش را بپردازد.
ديـگـر آنـكـه اگر مرد سالها مخارج فرزندان ياپدر و مادر نيازمندش را ندهد گناهكار است ولي مـديـون آنها نيست، يعني پرداخت مخارجايام گذشته بر وي واجب نيست.
ولي نسبت به همسر مـديـون اسـت و موظف بـه پرداختمبالغي است كه در ايام گذشته نپرداخته است، تا آنجا كه هـرگـاه زن بـه وظـايـف خودعمل كند و شوهر مخارج متعارف او را به طور كامل نپردازد زن میتواند بدون اذن همسرشاز اموال او بر دارد.
بعلاوه اگر مرد توان تأمین مصارف همسر و فرزندانو والدين خود را نداشته باشد و تنها قادر بر تأمین يكي از اين موارد باشد حق همسرشبر ديگران مقدم است.
عشق بهتر است يا ثروت
مردم تشنه عشق هستند. درگذشته، ازدواج بر حسب رسوممتداول زمان انجام میگرفت. يعني ازدواج به وسيله خانواده طرفين يا به وسيله واسطههاو گاهي به وسيله ملاحظات اجتماعي انجام میشد و عشق میبايست بعد از ازدواج صورتمیگرفت. از سه چهار نسل گذشته به اين طرف، مفهوم عشق «رومانتيك» در دنياي غرب عموميتيافت.
عشق به آموختن نياز دارد. احساس اوليه عاشق شدنرا با حالت دايمي عاشق بودن، يا بهتر بگوييم، در عشق ماندن اشتباه میكنيم. اگر دونفر كه نسبت به هم بيگانه بودهاند، چنانچه همه ما هستيم، مانع را از ميان خود بردارندو احساس نزديكي و يگانگي كنند، اين لحظه يكي از شادیبخشترین تجارب زندگي ايشانمیشود.
اين معجزه دلدادگي ناگهاني اگر با جاذبه جنسي همراهيا با منع کامجویی توأم باشند غالباً به آساني حاصل میشود اما به اقتضاي ماهيت خودهرگز پايدار نميماند. دلبستگي آنان اندك اندكحالت معجزه آساي نخستين خود را از دست میدهد و سرانجام اختلافها و ملالتهای دوجانبهته مانده هیجانهای نخستين را میكشد.
عشق يك هنر است همان طور كه زيستن يك هنر است ودر راه فراگيري اين هنر بايد همان راهي را انتخاب نمود كه براي آموختن هر هنر لازماست.
عشق عبارتست از رغبت جدي به زندگي و پرورش آنچهبدان مهر میورزيم. بعضي از پژوهشگران معتقدند كه مشكلات زناشويي نتيجه گسيختگي درپيشرفت طبيعي چرخه زندگي زناشويي و خانوادگي است. روابط صميمي در جريان رشد خود ازمراحل بحراني و حساسي میگذرند و هر كدام از اين مراحل وظايف ویژهای دارد.
يك شخص نياز دارد كه با فرد ديگر يا ديگران روابطصميمي و پيوند عاطفي برقرار كند و به اصطلاح، نسبت به ديگران نوعي احساس تعهد در اوبه وجود میآيد. توانايي در ايجاد يك رابطه صميمي كه مستلزم مصالحه و گذشت است به احساسهويت شخصي فرد بستگي دارد. افرادي كه از هويتي قوي برخوردارند آمادهاند كه هويت خودرا با فرد ديگري سهيم شوند. حتي رابطه جنسي سالم در زناشويي زماني امكان پذير است كهفرد به هويتي مطلوب دست يافته باشد. توانايي برقراري رابطه صميمي به توانايي عشق ورزيدنمیانجامد كه نوعي از خود گذشتگي متقابل است.
زوجهای دچار مشكل به احتمال زيادتر رفتارهاي ناخوشايندهمسر خود را به قصد منفي نسبت میدهند و رفتارهاي مثبت آنان را به علل اختصاصي و ناخواستهنسبت میدهند. گذشته از تفاوتهای فيزيكي بين زن و مرد تفاوتهای ديگري نيز بين آنهاوجود دارد كه يكي از آنها توجه به جزئيات در زنان و كلي نگري در مردان است كه اگرزن و مرد از اين تفاوت آگاهي نداشته باشند ممكن است همين تفاوت به ظاهر ساده، سر منشأبسياري از مشكلات را براي آن دو فراهم آورد.
همسران بايد بگذارند در همان حال كه با هم هستنداندكي از يكديگر جدا باشند، يكديگر را دوست داشته باشند ولي عشق را محدود نسازند وبگذارند عشق مثل يك درياي مواج بين دو ساحل روحشان حركت كند، جام يكديگر را پر كنندولي از يك جام ننوشند، از نان خود به ديگري بدهند اما دلهای يكديگر را در تصرف خودنگه ندارند.
شوهري كه همسرش را دوست دارد و عاشق او است ازآنچه كه همسرش میپسندد همان قدر لذت میبرد كه از آنچه مورد پسند و دلخواه خودش است.مرداني كه سالم هستند بيشتر مجذوب هوش و شايستگي همسران خود میشوند و همچنين تمايزآشكاري بين نقشها و شخصیتهای ميان دو جنس قائل نيستند.
گذشته از عنصر نثار كردن، خصيصه فعال عشق متضمنعناصر اساسي ديگري است كه همه در جلوههای گوناگون عشق مشتركند.
اینها عبارتند از: دلسوزي- احساس مسئوليت- احترامو دانايي- مشكلات زناشويي از کژ کاریهای رفتاري و شناختي ناشي میشود. کژ کاریهایرفتاري شامل آن جنبههایی است كه مشخص كننده زناشوییهای آشفته و از جمله الگوهاي ارتباطيضعيف يا نامناسب، ناتواني در غلبه بر نارساییهای تغيير رفتار و مهارتهای ناكافي درمسأله گشايي است.
راجرز میگويد: عمیقترین مفهوم محبوب بودن ايناست كه انسان عميقاً درك و شناخته شده و مورد قبول واقع شود. ما هنگامي میتوانيم كسيرا دوست داشته باشيم كه از جانب او تهديد نشويم و واکنشهای او نسبت به ما يا نسبتبه آن چيزهايي كه بر ما تأثير گذارند براي ما قابل درك باشند.
اوراستريت میگويد: «دوست داشتن يك فرد، تصاحبآن فرد نيست بلكه بر تصديق موجوديت او دلالت دارد و اين بدين معنا است كه با شادمانيتمام حقوق انساني او را به رسميت بشناسي.»
بد نيست قبل از ازدواج در مورد ماديات هم صحبتكنيد
پژوهشها نشان میدهد امروزه پول عامل اساسي سوءتفاهمات زوجهاست. اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مسائل مالي صحبت كنيد،ازدواج با دوامي خواهيد داشت.
پول تعيين كننده ثروت است. اما در ايجاد مساواتدر امنيت، عشق، قدرت و آزادي زوجها نقش دارد. احساس شما نسبت به پول به مراتب مهمتراز ميزان داراییتان است.
سوزان بایر در نويسنده «پرسشهای مشكل، ۱۰۰ سؤالمهمي كه از نامزدتان میتوانيد بپرسيد» میگويد: ازدواج اميدها، آرزوها و ترسهای ماليخاص خود را به همراه دارد. بسيار مهم است كه تصوير روشني از توقعات، انتظارات و خواستههایخود داشته باشيد. با نامزدتان در مورد مسائل مالي صحبت كنيد. نظر او را نسبت به نحوهاداره مسائل مالي بپرسيد. هر چه اطلاعات کاملتر از او و انتظارات خود داشته باشيد،بهتر میتوانيد تصميم گيري كنيد.
نظر او را نسبت به بيمه درماني، بيمه عمر، پس اندازكردن محدودیتهای مالي موجود، محل اقامت، هزينه رهن، اجاره و وام، هزينه ادامه تحصيلبپرسيد.
ادامه تحصيل مستلزم فداكاري همسران است. زيرا بايدمخارج اضافي را براي تحصيل شما اختصاص داد. از طرفي در صورت ادامه تحصيل، شايد فرصتكافي براي كار كردن نداشته باشيد.
طرح چنين مسائلي بسيار مشكل است. ولي باعث میشودحالا و پس از ازدواج خيالتان راحت باشد و تصميم گیریتان بر اساس واقعيات موجود باشدنه روياها و آرمانها. اگر فرهنگ خانوادهتان اجازه نميدهد خودتان اين مسائل را مطرح كنيد، از والدينبخواهيد آنها را بپرسند.
پرسشهای زير به شما كمك میكند تا تصوير روشنتریاز وضعيت مالي آينده داشته باشيد:
۱- درآمد ماهانه خواستگارتان چقدر است؟
۲- آيا كار كردن هر دوي شما لازم است؟
۳- اگر خانم كار نكند، آيا همسر خانه داري را باارزش میداند؟
۴- براي گذران زندگي چقدر درآمد كافي است؟
۵- چگونه بايد خرج كرد؟ چه هزینههایی در اولويتاست؟
۶- آيا با نحوه خرج كردن يكديگر توافق داريد؟ باچه مواردي موافق و با چه مواردي مخالفيد؟
۷- اگر هر دو كار میكنيد، پولتان را با هم خرجمیكنيد يا جداگانه؟
۸- چه مبلغي هر دو در بانك داريد؟
۹- اگر خواستگارتان شغل آزاد دارد، چه مقدار ازدرآمدش را پس انداز يا سرمايه گذاري میكند و چه مقدار را خرج میكند؟
۱۰- چه كسي مسئوليت برنامه ريزي مالي را در درازمدت بر عهده میگيرد؟
۱۱- براي داشتن احساس امنيت، چه مقدار پول كافياست؟
۱۲-چند درصد از درآمد را پس انداز میكنيد؟ آيانامزدتان با پس انداز در بانك موافق است؟
۱۳- چه كسي حساب دخل و خرج را دارد؟ چه كسي قبوضآب، برق، تلفن و گاز را میپردازد؟
۱۴- در صورت بيمه نبودن نامزدتان، آيا با بيمهاختياري هر دو شما موافق است؟
۱۵- آيا نامزدتان بايد خرج والدينش را بپردازد.در صورت پاسخ مثبت ماهانه چقدر از درآمدش را براي اين امر اختصاص میدهد؟
۱۶- اگر خداي نخواسته ازدواج به طلاق منجر شودآيا میتواند مهر را پرداخت كند؟
۱۷- آيا او با خريد وسايل اضافي براي منزل يا كادوبراي دوست موافق است؟
۱۸- آيا نامزدتان میپذيرد كه دارايي قبل از ازدواجبراي مثال، زمين، خانه و ماشين به اسم خودتان باشد؟
۱۹- آيا خواستگارتان بدهي ندارد و ورشكست نشدهاست؟
در صورتي كه بدهي دارد تا چه مدت پس از ازدواجچه مبلغي بايد پرداخت كند؟
۲۰- آيا میتوانيد حساب جداگانهای براي هزینههایمنزل داشته باشيد؟ يا هر كسي بخشي از درآمد خود را براي آن اختصاص دهد؟
۲۱- آيا موافقيد كه حساب پس انداز جداگانهای داشتهباشيد؟
۲۲- اگر پس از ازدواج با پول كار هر دو شما خانهيا ماشين خريداري شود، آيا موافقيد كه سند آن به نام هر دو باشد؟
۲۳- اگر پس از ازدواج با بحران مالي يا ورشكستگيروبه رو شويد چه میكنيد؟
۲۴- آيا موافقيد مبلغي را براي موارد غيره منتظرهنظير هزينه عمل جراحي يا بيمارستان پس انداز كنيد؟
پيامدهای طلاق
طلاق و از هم پاشيدگي كانون خانواده معضل اجتماعياست كه پيامدهاي آن از مشكلات بزرگ جوامع كنوني به شمار میرود ولي در شرايط حاضر بهصورت متداولترین راه حل يك ازدواج ناموفق درآمده است.
گسستن رابطه زناشويي و رها ساختن زندگي مشترك،زن و مردي را كه با هم پيوسته بودهاند، به راههای گوناگون میكشاند، هر چند امكاندارد، چنين زن و مردي، هر یک خوشبختي خاصي يافته يا سعادت از دست رفته را در كنار همسريديگر بيابند اما متأسفانه چنين امكاني اندك و تنها براي حدود ۱۰ درصد اتفاق میافتد.جامعه ما نسبت به زنان مطلقه پیشداوری منفي دارد و قريب ۹۰ درصد زنان طلاق گرفته را نميپذيرند. از طرفي ديگر مشكل وجود فرزنداني درخانوادههای طلاق كه ناچارند به زندگي در كنار يكي از والدين بسنده كنند و روزگار رازير سايه ناپدري يا نامادري بگذرانند، مسأله ديگري است كه بسيار قصههای غم انگيز آنرا شنیدهایم. اين مسايل و پيامدها يك ذهنيت تاريخي منفي نسبت به طلاق را شكل دادهاست. اين واقعيت را هر فردي میتواند دريابد كه سابقه طلاق در زندگي هر فردي به عنوانيك نقطه منفي و ضعف محسوب میشود.
ايجاد چنين نگرشي در سطح جامعه و تلقي منفي از«طلاق» و زنان و مردان مطلقه، از مهمترین عوامل بازدارنده طلاق است. البته اسلام بهعنوان يك دين واقع گرا نميتواند به دليل خطراتناشي از طلاق در هيچ شرايطي طلاق را نپذيرد، زيرا به هر حال در مواقعي اختلافات زنو مرد درون خانواده به نقطه انفجار آمیزی میرسد كه اجبار به ادامه چنين وضعي، نه تنهابه بهبود اوضاع نميانجامد، بلكه به مصايبو فجايع دردناكي منجر میشود و سلامتي زن و شوهر يا فرزندان خانواده را در معرض مخاطرهجدي قرار میدهد. با وجود اين، طلاق در شرع مقدس اسلام به عنوان مبغوضترين عمل قابلپذيرش تلقي شده و در عرف جامعه ايراني نيز فقط به عنوان آخرين راه حل قابل پذيرش است.
امروزه در كشورمان شاهد افزايش برخي از معضلاتاجتماعي هستيم و طلاق از جمله معضلاتي است كه افزايش آن شكل چشمگير و خطرناكي به خودگرفته است. بر طبق آمارهاي رسمي و غيررسمي و اظهاراتي كه توسط مسئولين دادگاه خانوادهارائه شده از هر چهار يا پنج ازدواجي كه صورت گرفته يك مورد آن متأسفانه به طلاقمیانجامد و بر همين اساس كشور ما بعد از كشورهايي چون آمريكا، دانمارك و مصر چهارمينكشور پر طلاق دنيا محسوب میشود. حال به بررسي برخي از جنبههای اين پديده میپردازيم.
دو فرد با دنيايي از آمال و آرزو و اغلب با عشقيوافر در كنار هم قرار گرفته و پيوندي از روابط را با هم برقرار میكنند. پيوندي كهاميد میرود تا پايان زندگي دو نفر پايدار و استوار باقي بماند. پس چه میشود كه تمامآرزوهاي دو نفر از هم میگسلد و زندگي آنها قبل از موعد از هم فرو میپاشد. عواملموجد در طلاق چيست؟ طلاق چه اثرات و عوارضي را بر زوجين طلاق گرفته و همچنين جامعهپيرامون آنها میگذارد؟ آيا آينده و آتیهای بهتر در انتظار مطلقين خواهد بود؟ چهراهكارهايي براي كاهش اين معضل وجود دارد؟ مقاله زير تلاش دارد به برخي از اين پرسشهاپاسخ گويد، با هم میخوانيم:
عوامل طلاق:
برخي از عوامل طلاق در جامعه ما به شرح ذيل میباشند:
۱- عوامل قانونی: از جمله عواملي كه در حال حاضربه شدت طلاقها را در جامعه ما متأثر میسازد وجود و تصويب برخي از قوانين مربوط بهازدواج و طلاق است. مثلاً قوانين مربوط به مهريه نه تنها نتوانسته مانع طلاق دادن زنانتوسط مردها شود بلكه منجر به جنگ و جدال بسياري بين زوجين شده است. قانوني كه مبنيبر حق حبس مرد براي عدم توانايي پرداخت مهريه توسط زن به تصويب رسيده و بر اساس ماده۱۰۸۵ قانون مدني كه میگويد: زن میتواند تا مهريه به او تسليم نشده از ايفاي وظايفيكه در مقابل شوهر دارد امتناع كند. در هنگام برخي از اختلافات زنان را تجهيز به سلاحيكرده كه میتوانند به وسيله آن مرد را تهديد كرده و مشكلاتي از قبيل اين كه وقتي كهزن بخواهد اقدام به چنين شكايتي بكند مرد از هراس به حبس رفتن و يا بعد از به حبس رفتنبر دامنه مشاجرات بيافزايد و يا اين كه سریعتر اقدام به طلاق نمايد، را ايجاد نمودهاست. در اين راستا مهريه وسیلهای شده كه زنان به خاطر اين كه از حالات احساسي و هيجانيبيشتري برخوردارند سریعتر تحريك شده و دست به اقداماتي كه در كل به ضرر خود و همسرشو در نهايت زندگي مشترك آنان است، بزنند. از سويي ديگر مهريه میتواند دستاويزي برايبرخي زنان سوءاستفاده كننده باشد كه اصولاً قصد زندگي مشترك ندارند و به خاطر دريافتمهريه اقدام به ازدواج مینمايند و بعد از مدتي با دلايل واهي سعي میكنند با دريافتتمامي مهريه يا قسمتي از آن با عاصي كردن مرد طلاق خود را بگيرند و اين عمل خود رابارها میتوانند تكرار كنند. به نظر میرسد براي برطرف كردن معايب قانوني مربوط بهمهريه ازجمله حذف حق حبس زنان با توجه به بررسیهای كارشناسانه دقیقتر بايد اصلاحاتيصورت پذيرد تا کمترین عوارض را در برداشته باشد. البته مسائل قانوني فقط به مسائلمطرح شده ختم نميشود بلكه مسائل ديگري نيزوجود دارد كه بايد مورد بررسي و بازبيني قرار گيرند و بر اساس زمان حاضر تغييرات لازمدر آنها انجام پذيرد.
۲- عوامل روانشناختی: عوامل روانشناختی دخيلدر طلاق ابعاد گستردهای را در برمیگیرد كه با بيان مختصر نميتوان به توصيف گستره آن پرداخت ولي از جملهمواردي كه میتوان به آنها اشاره كرد به شرح ذيل است:
عدم تفاهم و سازگاري رواني
در برخي از موارد طلاق، وقتي از زوجين درباره عللطلاق سؤال میشود راحتترین و در دسترسترین پاسخي كه خواهند داد اين است كه میگويندما با هم سازش يا تفاهم نداريم. وقتي سؤال دقیقتر میشود كه منظور از تفاهم نداشتنچيست؟ در پاسخ بسياري از آنها مشاهده میشود كه دليل يا جواب مستدلي براي آن ندارند.از مفاهيمي مثل اين كه او مرا درك نميكند،ما با هم هيچ شباهتي نداريم، او مرا دوست ندارد، به خانوادهاش وابسته است (البته اينسخن در بين خانمها بسيار شايع است) و مسائلي از اين قبيل كه بسيارند مطرح میشود.
اين شكايات و گلهمنديها گاهي دوطرفه است يعنيهر دو زوج متقابلاً از همديگر شكايت میكنند، ولي در خيلي مواقع نيز يك طرفه است يعنييكي از زوجين عاشق و دوستدار همسر خود است و تمام و كمال حاضر به زندگي مشترك با طرفمقابل خود است ولي ديگري علي رغم ابراز احساسات همسرش، حالتي تنفرآميز نسبت به او پيدامیكند. در اين حالت است كه تقريباً آن زندگي به نقطه پايان خود نزديك شده و ديري نخواهدپاييد كه طلاق و متاركه زوجين نتيجه بلا فصل آن خواهد شد.
پديده ذكر شده به وفور در جلسات مشاوره زوجينيكه با هم اختلاف دارند ديده میشود.
در چنين موقعیتهایی با توجه به پديده رخ دادهشده هر عملي، سخني، شیوهای به عنوان بهانهای از طرف فرد بي علاقه در نظر گرفته میشودكه اين بهانه گیریها پاياني نخواهد داشت. بهانههایی چون تو مرا دوست نداري، تو مراگردش نميبري، تو يك آدم بي حالي هستي، توطرفدار پدر و مادر يا خواهر و برادرانت هستي، تو به خاطر خانوادهات به من بي محليمیكني و هزاران تو، تو... ديگر، كه اگر هر كدام برآورده گردد ديگري سر برمي آورد واینها میتوانند پاياني بر زندگي مشترك با برچسب نداشتن تفاهم باشد.
حال بايد بپرسيم چرا چنين اتفاقاتي رخ میدهد؟
چنين سؤالي قطعاً پاسخهای متعددي از منظرها وبا توجه به افراد مختلف دارد. از جمله پاسخهایی كه میتوان به آنها اشاره كرد عبارتنداز:
الف- عدم تمايل يكي از طرفين به ازدواج و يا ازدواجاجباري
ازدواجي كه به صورت اجباري و فقط به خواسته والدينيكي از زوجين و يا هر دو طرف باشد و تمايلي از سوي خود زوجين نباشد در اغلب موارد بهشكست میانجامد و اگر نيانجامد قطعاً در بسياري از موارد به تحمل میانجامد كه چنينزندگي زناشويي مانند زنداني شدن با اعمال شاقه است، اگرچه به نظر برسد ظاهراً مشكليوجود ندارد. البته در مواردي نيز به ندرت چنين ازدواجهایی موفقيت آميز است.
ب- ناپختگي و عدم بلوغ اجتماعي
برخي از ازدواجها علي رغم اين كه به صورت خواستهو حتي با عشق و علاقه طرفين براي ازدواج همراه بوده ولي بعد از مدتي شاهد از هم پاشيدگيآنها هستيم. در اين نوع طلاقها ما شاهد اين خواهيم بود كه دختر يا پسر و يا هر دويآنها به نوعي هنوز به درجهای از رشد اجتماعي و عقلاني نرسیدهاند كه بتوانند يك زندگيمشترك را اداره كنند، تشكيل يك زندگي مشترك مستلزم شناختها و پيش آگهیهایی است. دخترو پسري كه با هم ازدواج میكنند بايد خودشان را آماده پذيرش مسئولیتهایی كنند. خودرا شريك زندگي و سازندگي آن بدانند، از طرف مقابل خود صرفاً بستانكار نباشند بلكه خودرا بدهكار نيز بدانند. هر كدام از آنها بايد خود را مسئول ساختن زندگي تلقي كنند نهاين كه يك زندگي ساخته شده را بخواهند. كساني كه قصد ازدواج دارند بايد به اين امرآگاهي داشته باشند كه ازدواج پايان بخشيدن به تمام سختیها و مشكلات نيست بلكه به نوعيدرگير شدن با مشكلات ديگري و شايد بيشتري است كه اگر به ديده درست به آن نگريسته شودزيبايي زندگي در همين حل كردن مشكلات بيشتري است كه اگر به شكلي آرماني به آن نگريستهشود چيزي جز طلاق نتیجهاش نخواهد بود.
بعضي از خانمها در جامعه ما متأسفانه ازدواج رامساوي با ورود به دنيايي كه همه چيز آن زيبايي و راحتي است میدانند و در برخورد بااولين و کوچکترین مشكل ساختار روانیشان از هم گسسته میشود. رسيدن به يك پختگي وبلوغ اجتماعي در درجه اول به عهده والدين است و در درجه دوم ايجاد تغيير در نگرش خودافراد در شرف ازدواج به مسأله زندگي مشترك آنهاست.
ج- توقعات بي جا و چشم و هم چشمي
امروزه زرق و برقهای بسيار زياد و متنوع مانندسمي كه بر اختلافات خانوادگي دامن زده گریبان گیر جامعه ما گشته و وضعيت بحراني رادر كانون خانواده به وجود آورده است. در اينجا بحث بر سر وجود چنين زرق و برقهایینيست، بلكه بحث بر سر تأثيرات و برداشتهایی كه از آنها میشود، است. در چنين وضعیتهاییزوجين غرق در چنين اوضاعي میشوند و خود و زندگیشان را فراموش میكنند. به طور خودآگاهيا ناخودآگاه با متأثر شدن از چنين وضعي و فكر نكردن درباره تداوم زندگیشان به دامنشديد اختلافات میافتند. كما اينكه در بسياري از مواقع اين صورتهای زيبا عامل خوشبختيدر زندگي نيستند. اين افراد با نديدن جنبههای مثبت زندگي خود و ديدن جنبههای به ظاهرمثبت و يا به واقع مثبت ديگران دچار کشمکشهای فراوان میشوند و وقتي زندگي خود رااز دست میدهند تازه میفهمند كه چه بر سرشان آمده است.
مقايسه زندگیها با همديگر، امروزه بلايي است كهمیتواند هر زندگي خوب و زيبا را از هم متلاشي كند. اگر زوجين گرفتار چنين حالتي شوندتحت هر شرايطي و امكاناتي هرگز به آرامش و رضايت نخواهند رسيد. اين وضعيت حالتي روانيرا در افراد به وجود خواهد آورد كه با به دست آوردن هر چيزي به موضوع ديگري فكر خواهندكرد كه هرگز تمامي نخواهد داشت. پس بايد خود و شرايط خودمان را بپذيريم و با تلاش وپذيرش خود گام به سوي آينده برداريم كه در اين صورت احساس خوشبختي خواهيم كرد.
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 387 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 20:10
د: علامت صلح:
گـاهـي تـقـاضـاي هم آغوشـي شوهر در پي مشاجرههایروزانه رخ میدهد.
او به هنگام شب تصميم میگيرد با معاشقهای دوجانبه دعواي ميان روز را خاتمه يافته اعلام كند تا هر دو فردا را به شيريني آغاز كنند.
چه بسا شوهر در گفتگوي تند روزانه، خود را مقصربداند اما زن نبايد انتظار عـذر خواهي صريح از او داشته باشد، زيرا اگر كمي عاقلانهفكر كند نه از روي احساس انتقام، پي خواهد برد كه هميشه معذرت خواستن، با گفتار نيست.
بـراي مـرد تـقـاضـاي همبستري از هر شيوه عذر خواهي ديگري پسندیدهتراست و اين امر علتهای مهمي دارد.
نخست اينكه سختي معذرت خواستن عاجزانه را در برندارد و شخصيتش را جريحه دار نمیکند.
دوم اينكه دعوا را بي آنكه سخني از آن به ميانآيد خاتمه میدهد.
بسيار اتفاق افـتـاده كـه عـذرخواهي صريح، مشكلرا پیچیدهتر كرده است، زيرا عذرخواهي علاوه بر شكست شـخـصـيت، در حقیقت نوعي اقراربه تعدي و ناداني يا کمتجربگی است.
گويي مرد خود اعتراف كرده كه در مشاجره ميان روزحق به جانب او نبوده است.
گـاهي هم تمايل به هم آغوشي از سوي مرد نشان دهندهآن است كه میخواهد با وجود تقصير زن در دعوا، از ايـن راه وي را بـه صـلـح و چشم پوشياز كرده خود فرا بخواند بي آنكه نيازي به عذر خواهي داشته باشد.
در هر دو حال پذيرفتن او به صلاح زن است.
تصور ما اين است كه سهم عمدهای از طلب هم آغوشیهااز سوي مرد به سبب عامل اخير است.
در هـر صـورت، آقـايـان بـهـتـر میدانند كه دراين قبيل مواقع، نبايد نرمش نشان دادن خانمها را وسیلهای براي ملامت و سركوفت آنهاقرار دهند.
اين گذشت و مهرباني نبايد آقا را وادارد كه فردايآن روز با جسارت بيشتر كار ناشايست خود را (اگر وي مقصر بوده) تكرار كند.
كسي كه از شـكـيبايي و گذشت همسرش به ناروا سودمیجويد شخص خطاكار و خودخواهي است كه سزاوار تـرحم و عفو نيست.
مسالمت و احسان در حق كسي رواست كه قدر آن را بداندو گرامیاش بدارد.
مدارا و حوصله براي فرصت دادن به شخص خطاكاري استكه درصدد جبران اشتباه خويش است نه آنكه عاملي براي پررويي و تكرار خطا باشد.
در زنـدگـي زنـاشـويي هرگاه براي مدتي يكي از طرفينشكيبايي ورزد و ديگري قدرناشناسي كـنـد، كـار به جايي میرسد كه اگر روزي هم فرد ناسپاس،سر به راه شود چه بسا طرف او ديگر تـحـمـل کمترین رفتار ناصواب او را نداشته باشدو در نتيجه زندگي، پر گفتگو و مخاطره انگيز گردد.
هـ: اظهار وفاداري:
غـرايـز مـرد در بـيـرون خـانه از طريق دهها عاملتحريك میشود.
مشاهده چهره زيبا يا اندامي دلربا، شنيدن خاطرهایحقيقي يا ساختگي و یاد آوردن لذتهای گذشته، از جمله آن عوامل است.
در اين ميان، مردان غيرم تعهد خصوصاً اگر متمولهم باشند با تحریکهای بيرون خانه كمتر ترجيح میدهند به سراغ همسران قانوني خود درخانه روند، بلكه به راههای ديگري روي میآورند.
ولي افراد سالم و زندگي دوست و گاهي هم شناگرانآب نديده با مشاهده صحنهای محرك در بيرون خانه، به همسران خود رو میكنند.
اين قبيل مردان نه اينكه دوسـت داشـتـه بـاشـنـدبـا ياد زني دیگر همسرشان را در آغوش بكشند، بلكه چون نميپسندند دلهایشان بـه خـارج از محيط خانه وهمسرشان متمايل شود محبوب خويش را به همبستريمیخـوانند.
آنها دوست دارند شهوت برانگيخته شده نه به وسيلهديگري بلكه با تمكين و دلربايي همسرشان خاموش شود.
گويي همسر خودشان بوده كه شهوتشان را تحريك كردهاست.
در ايـن حـال مـرد از ايـنـكه به كمك همسر خوداز شر آن وسوسه نجات يافته است لذتي فراوان میبرد وبا آرامش و خرسندي يقين پيدامیكند كه از همسرش همان كاري بر میآيد كه ديگري میخواست به سوي خود جلبش كند.
بي سبب نيست كه امير مؤمنان علي (ع) فرموده است:شر النساء من لا تواتي بدترين زنان كسي است كه در خواست جنسي همسرش را پاسخ مساعد ندهد.
رسول اكرم (ص) فرموده است: اي مـردم، هرگاه دیدههایتان[از مـناظر شهوت آلود] چيزي مشاهده كرد بي درنگ نزد همسرتان برويد و با وي بياميزيد.
در حديثي ديگر از علي (ع) آمده است:. پـس در ايـنحـال با همسرتان بياميزيد كه آنچه آن زن داشته همسرتان نيز دارد، تا شيطان بر سر راهقـلـبـتـان نـنـشـيـنـد و دیدهها و دلهایتان را از همسر خودتان به سوي ديگري متمايلنسازد.
چشمها را بايد شست ...
سخنی با آقايان:
خداوند در قرآن فـرمـوده اسـت «عـاشروهنبالمعروف» (با زنانتان به شیوهای شايسته رفتار كنيد). چه كسی به شما گفتهكه زن بـي آنـكـه تـمايلي داشته باشد، آنگاه كه مرد بخواهد، مجبور به انجام عـمل زناشويياست؟ مگر بدون تمايل میشود بدين كار تن در داد؟ و آيا موقعيت رواني و عصبي زن در اینحال براي به وجود آوردن فرزند مستعد است؟ راستي اگر از مردان میخواستند كه بدون ميل،غذا بخورند يا آميزش كنند برايشان خوشايند بود؟ پاسخ اين پرسشها را در گفتارهاي آيندهدنبال میكنيم.
الف: توقع بيهوده
در بـرشماري صفات خوب زن علاقه به همبستري را ياد كرديم، اما اين بدان معني نيست كهزن بـايد در ابزار اين علاقه، آغازگر باشد و مانند مرد بدون شرم تقاضاي خود را با همسردر ميان نهد.
خـداي متعال وجود زن را به گونهای آفريده استكه در صورت سلامت روحي بي سبب غرايز جـنـسـي او بیدار نميشود و تا با تماس بدني تحريك نگردد خود آغازگرارتباط جنسي نميشود. بـدون ايـن ويـژگـي،نظام آفرينش رو به انحطاط مینهد.
اگر زن نيز بخواهد چون مرد به دهها عامل مختلفغرایز جنسیاش بيدار شود شيرازه زندگي آدمي در هم میپاشيد.
به همين منظور صحیحتر آن بـوده است كه تا زن دلدر گرو محبت شوهر ننهد و جسمش به اراده همسرش تـحـريك نشود شهوت در او خفته بماند.
بر اين اساس نبايد از زن انتظار داشت كه پيوستهدر ابراز علاقه جنسي آغازگر باشد.
اين كه زن بايد به آميزش با شوهر علاقهمند باشدبدين معني است كه او پـس از رويكرد مرد به وي از تحريك شدن خويش نهراسد و خود را بهرغبت در اختيار وي قرار دهد.
ب: انصاف دهيد
اسـلام از زنـان بـه طـور اكيد خواسته است كه درمقابل همسر خود و تقاضاهاي جنسي او تا آنجا كـه میتـوانـنـد انـعطاف پذير باشند.
با اين حال از مردان نيز میخواهد كه تنها عواملمعقول و مشروع، محرك غرايز جنسي آنان باشد.
هـرگـاه به اختلافات زنان و مردان بنگريم بديننكته بيشتر پي میبريم كه بخشي از نبود تفاهم در بین همسران به سبب پايبند نبودن يكياز دو طرف به اصول اخلاقي است.
هرگاه مرد نتواند نـفـس خود را مهار كند و به طرقمختلف با زنان به ديدار و گفتگو نشيند، به طور طبيعي غرايز وي بيش از حد معمول تحريكمیشود و آنگاه همسرش نميتواند پاسخگوي تقاضاهايفراوان وي بـاشـد.
مشاهده فیلمهای ضد اخلاق، تماس زياد با نامحرمانو شوخي و خندههای محرك، دوري طـولانـي از خـانواده، مطالعه رمانهای جنسي، وجود دوستانبي قيد و اموري از اين قبيل همه از عواملي است كه به شیوهای غير مشروع غرايز جنسيرا تحريك میكند.
به راستی چـگـونـه میتـوان انـتـظار داشت بانوييدر كنار انجام امور خانه و تربيت فرزندان و مـشكلات زندگي، پاسخگوي غرايز جنسي مرديباشد كه به وسيله دهها عامل غير طبيعي قواي شهویاش تحريك شده است؟ اگـر اسلام زنرا به تمكين و پذيرفتن شوهر سفارش میكند مرد را نيز بيم میدهد كه با نامحرم بدونضرورت سخن نگويد، در كنار وي ننشيند و نگاهش نكند، تا مبادا در وي رغبت جنسي بيدارشود و آنگاه بانوي خانه به رنج افتد.
در واقـع يـكي از عوامل اختلاف همسران، خدا ترسييكي و بیباکی ديگري است.
يكي بر آن است تا فرمان خدا را در حق همسر اطاعتكند و ديگري دريده چشم و دريده خوست.
اینها همه در حالي است كه نوعي انصاف نيز از زنانانتظار میرود و آن اينكه: اگـر مـردي سـخـاوتمند باشد، زن او را تا پايه خدايانمیپرستد و چه بسا در هر موقعيت برايش مـهـيـاي تـسـليم باشد. اما اگر مرد چيزي رااز او دريغ كند، در حد حيوان و موجودي خودخواه پنداشته میشود و اگر جوياي تمكين زنباشد با اينكه اين امر حق فطري و مسلم مرد است از نظر او مردي هوسران و افراطي قلمدادمیشود.
به راستی عجيب است دنياي زن! وقتي مرد سخت خواهانشباشد وي را متهم میكند كه تو مرا فقط برای لذت بردن میخواهي و بسيار شهوت رانی! درحالي كه وقتي خود خانم به همبستري عـلاقـهزیاد نشان دهـد و شوهر با دارا بودن همه خوبیها و تلاشهایش براي رفاه همسر، مشتاقهم خوابی نباشد خيلي زود از طرف خانم با گفتار و كردار متهم میشود كه: تو چه ارزشيداري كه نميتواني همچون من باشي! گويي بهوي میگويد: همه ارزش و اعتبار مرد خوب به داشتن رغبت فوقالعاده جنسي است و وقتي اينهنر را ندارد بهايي ندارد.
ج: در نظر گرفتن جوانب و موقعيت:
اظهار نظرها و نيز تفاوت تمايلات مرد و زن نشانمیدهد كه معمولاً در برقراري روابط زناشويي، از آنجا كـه مردان نيازمندتر و جسورترند،در پيگيري خواسته خود بيشتر پافشاري دارند تا زنان.
بعلاوه وجود حيا در بانوان هميشه مانع از آن استكه آغازگر اين تمنا باشند.
آنها به مراتب بيشتر از مـردان بـه فراهم بودنموقعيت و زمینهها میانديشند و بيمناك اموري هستند كه مردان بندرت بدانها فكر ميكنند.
اگـر هم زماني در وجود زن تمايلي به برقراري رابطهزناشويي وجود داشته باشد، چون زمینهها بساني فراهم نيست، اين ميل دوام نمييابد.
گـاهـي هـم ايـن بـي ميلي به سبب فراهم نبودن زمینههانيست بلكه به خاطر در نظر گرفتن عـواقب بعدي است.
براي مثال هرگاه دسترسي به آب براي انجام نظافتو طهارت ممكن نباشد پيش ازم رد، زن است كه از انجام آميزش خودداري میكند و بدان اشتياقينشان نميدهد.
گـاهـي وجـود صاحبخانه يا ميهمان و افراد ديگرمشكلاتي فراهم میآورد كه براي مرد ناديده انـگـاشـتـن آنها امـري طـبـيـعـي است درحالي كه تصور وجود آنان، براي بانوان ملال انگيز و دلسردكننده است.
موقعیتهایی چون سفر، ايام بيماري، ضعف جسمي، خستگيو عواملي از اين قبيل براي بانوان جدا حايز اهميت است، در حالي كه براي مردان چنيننيست.
وجـود دلـهـره (به هر دليل كه باشد) ميل جنسي رادر زنان به شدت كاهش میدهد و چه بسا اين عـامـل در مردان مانعي براي كاهش ميل جنسينباشد.
در نظر آوريد كه در خانهای حمام يا آب گـرم وجودنداشته و انجام نظافت و طهارت به خبر كردن صاحبخانه نيازمند باشد. در اين حال تـمـايـلبـه برقراري آميزش چندان وجود ندارد.
به عکس هرگاه در اتاق استراحت، حمام كوچكي وجـودداشـته باشد كه بتوان نظافت كرد، طبیعتاً اشتياق به آميزش (حتي اگر ميل قبلي نباشد)ممكن است به وجود آيد.
نـبايد فراموش كرد كه تغذيه ناكافي از عواملي استكه در تحليل بردن قواي جنسي نقشي بسيار مؤثر دارد.
گاهي انسان به چيزي بي ميل نيست ولي براي رو كردنبدان و بهرهمند شدن از آن در خود تواني نميبيند.
اين در حالي است كه اشتياق به همبستري بدون تغذيه صحيح (كافي) ميسر نـيست.
از طرفي، پس از آميزش، نيروهاي بدن به طور عجيبيتحليل میرود تا آنجا كه گفتهاند جنابت، همچون خون دادن، جسم را بي رمق میسازد.
درباره موضوع تغذيه (قبل و بعد از جنابت)، در گفتارمعصومان (ع) مطالبي رسيده است كه ما به خاطر رعایت اختصار از ذكر آنها خودداري میكنيم.(خوردن غذاهاي شيرين و پروتئين دار چون عسل، خرما و كباب توصيه میشود)
اگر تغذيه زن مناسب نباشد انتظار كشش جنسي بيهودهاست.
از طرف ديگر وقتي تغذيه، خوب باشد چندان نيازيبه تدارك امور ديگر نيست.
د: سهل انگاریهای ممنوع:
هـمـان طـور كـه گـذشـت، نـظافت و آرايش براي زناننوعي وظيفه و بلكه مقدمه انجام عمل زنـاشـويـي است.
اما چرا فراموش کردهایم كه مرد نيز وظيفه داردبراي خانوادهاش تميز و آراسته بـاشـد! چـطـورمي توان زني را كه به شيك پوشي و نظافتشوهر اهميت فراوان میدهد به اظهار علاقه و هم خوابی با همسرش كه مردي نامرتب و ژوليدهاست، ملزم ساخت!؟ به خصوص كه معمولاً تـنـوع سيما و لباس در مردان كمتر تحقق میيابد.
آيا تصور نميكنيد كه بدبويي دهان، عرق بدن، لباس كثيف، دندانهای نشسته و سر و وضع نامرتب،طرف مقابل شما را به گريز وامیدارد!؟ پيامبر اكرم (ص) در اين باره فرموده است: هـرمردي موظف است خود را براي همسرش آراسته نمايد، همان طور كه دوست دارد همسرش براي اوخوش نما باشد.
امام كاظم (ع) میفرمايد: رعـايـت نظافت و خوشنمایی مرد از جمله اموري است كه بر عفت زن [و چشم پوشي او نسبت به دیگر نامحرمان]میافزايد.
هرآينه زناني به سبب بي توجهي شوهرانشان به آراستگيو نظافت، از پاک دامنی دست برداشتند.
سـهـل انـگـاري ديـگـر مـربـوط به تهيه نیازمندیهایبانوست.
در گفتار امامان معصوم (ع) اين امـور مـورد سفارشقرار گرفته است: خريد وسايل آرايش، لباس نو و متنوع، تغيير رنگ مو و ظاهر سر و صورتو...
رفتار آدمي تابع روحيات اوست و روحياتش تابع عواملمحيطي است كه از طريق گوش و چشم و ... به فكر او راه میيابد.
شايد باور نكنيد كه تغيير لباس و وضع ظاهري بدنو خانه تا چه اندازه در روحـيـه زنـان مـؤثر است.
بيشتر آنان آن قدر كه از اين عناصر تأثیر میپذيرنداز چيز ديگر متأثر نميشوند.
گاهي يكنواختي زندگي، افراد خصوصاً بانوان را دچـارافـسـردگي میكند و فرد حتي از غذا خوردن و گفتگو با ديگران لذتي نميبرد.
در اين حال خريد يك لباس نو، تغيير رنگ مو، سفربه جاي خوش آب و هوا يا تبديل و تغيير وضع خانه، چه بـسا به طور كامل روحيه وي را سالمو شاداب میكند، به خصوص كه زنان وقتي دقت همسر را در اين زمینهها مشاهده كنند بيشتربه زندگي دلگرم میشوند و در مقابل خواستههای شوهر، بيشتر از قبل انعطاف نشان میدهند.
البته بايد دقت كرد كه تهيه اين نیازمندیها وقتيتأثیر مورد انتظار را خـواهـد داشـت كـه شوهر خود به خريد آنها اقدام ورزد نه آنكهتهيه آن را به زن واگذارد.
يك لـباس را اگر مرد با سليقه و رضايت خود برايهمسرش بخرد نزد زن بهتر از ده لباس است كه از سوي خود بانو خريده شود.
هـ: تقصير آشكار:
پـيـش از ايـن گفتيم كه لذت نبردن از همبستري از عواملي است كه زنان را نسبت به برقراريروابط جنسی دلسرد و چه بسا بيزار میسازد و بر مرد است كه پس از آشنايي خود به وظيفه،او را همراه خويش سازد و نمونه طعمي را كه خود میچشد به وي بچشاند.
در حـقيقت هرگاه زني به اين دليل از همبستري كناره گرفته باشد بايد تقصير آن را به گردنشوهرش انداخت.
پـيـوسـتـه بـايـد به ياد داشت كه اين عامل و موضوعفراهم نبودن زمينه و موقعيت، از مهمترین عـواملي است كه روابط زناشويي را به سرديمیكشاند و آن قدر كه بر طرف كردن اين عوامل در بـهـبود روابط زن و مرد تأثیر داردعوامل ديگر مؤثر نيست و تهديد يا نصيحت نيز كارساز نخواهد بـود.
مـطـمئن باشید که با فراهم بودن زمينه و نبود عواملبازدارنده، هيچ مشكلي فرا روي شما خودنمايي نخواهد كرد.
در اينكه چگونه بايد زن را براي برقراري معاشرتآماده ساخت در روايات مطالبي بيان شده است.
حضرت امام صادق (ع) میفرمايد: راسـتـي مـمـكـناست در ميان شما كسي باشد كه با زنش بياميزد ولي [چون او را تحريك كرده و خاموش نـسـاخـتـهاست] پس از انجام عمل، اگر همان زن به يك مرد سياه چهره و زشت [از اهـل زنگبار] دستيابد، براي فرونشاندن شهوت خود به دامنش بياويزد.
بنابراين هرگاه بخواهيد بـا زنانتان آميزش كنيدنخست بايد با آنها شوخیهای شهوت انگيز نماييد و کاملاً آمادهشان سازيد، زیرا دراين صورت آميزش براي شما و همسرتان خوشايندتر و لذتبخشتر میشود.
در حديثي از حضرت امام رضا (ع) در نامه به مأمونچنين آمده است: قـبـل از آميزش آنچه میتواني با همسرت رفتاري شهوت انگيز پيش گير و[مواضعي كه شهوت را بیدار میكند تحريك نما] ...
چه، اين عمل سبب غلبه ميل جنسي او میشود و آثارآن در چشم و صورتش نمايان میگردد و میخواهد از تو مانند آن را كه تو از وي میخواهي.
از فـرمايش حضرت رضا (ع) بر میآيد كه انجام مقدماتآميزش را بايد تا آنجا ادامه داد كه زن به اوج تحريك جنسي برسد و به همبستري تمايل يابد.
ايـن در حـالـي اسـت كـه در برخي اخبار فرمودهاندآميزش جنسي را چندان طولاني نسازيد.
در واقـع طـولاني نساختن همبستري امري است مربوط به پس از مقاربت.
و پيش از آن، شوخ طبعي و مقدمه چيني در صورتي كهبراي تحريك باشد نـه تـنـها نكوهش نشده بلكه سفارش شده است.
بعلاوه طولاني كردن معاشقه پس از مقاربت، در صـورتـيكـه بـراي سيراب كردن زن و رضايت جنسي او باشد، نه تنها اشكال ندارد بلكه ضروري اسـت.
مـقـاربت عجولانه و با انزال سريع امري نكوهيدهاست.
اين در حالي است كه بيشتر زنان به سبب سرشت خوددير تحريك میشوند و نيز دير به اوج لذت جنسي میرسند.
بنابراين آمیزشهای منقطع (با انزال سريع از سويمرد) براي اغلب آنان رنج آور و دلسرد كننده است.
تاکید اسـلام بـر ايـن مـوضـوع بدين سبب است كهخداي متعال زن را وجودي پاك و عفيف قرار داده است و از همين رو ميل جنسي در او خودبه خود كمتر به وجود میآيد.
گاهي نيز تمايل روحي در او وجود دارد اما تا تحريكبدني صورت نپذيرد در عمل رغبتي از خود نشان نميدهد و وظيفه شوهر است كه وي را در اين حال كمك كند و ميل جنسي را در نهادشبيدار سازد.
در حـقـيـقت نشان ندادن تمايل نه بدان سبب استكه زن اشتياقي به روابط همسري ندارد بلكه به اقتضاي طبيعت خويش (عفت) كه وديعه الهياست، علاقه خود را بدين عمل اظهار نميدارد.
يكي از پزشكان میگويد: «نـورمـان هـيـر» طـبـيبانگليسي، براي موضوع آميزش، تشبيه مناسبي كرده است.
او مرحله آميزش را به بالا رفتن از كوهي تشبيهكرده است كه مرد چون داراي قدرت بيشتري است زود به قـلـه كـوه میرسد. (يعني مرد زودترآماده آميزش میشود) در حالي كه زن هنوز به اواسط كوه نـرسيده است (زيرا زن ديرتر آمادهمیشود).
همچنين در پايين آمدن، مرد یکدفعه پايين میآيدو زن پله پله، و اين وظيفه مرد است كه دست همسر خود را بگيرد تا با هم بالا و پايينروند و از غريزه جنسي یکدیگر برخوردار شوند.
يك كارشناس امور جنسي مینويسد: بـر خـلاف مـردهاكه نقاط قابل تحريك جنسي آنها در قسمتهای به خصوص، محدود میباشد، در زنها این نقاطمنتشر و وسيع است.
در تحت شرايط روحي مخصوص، لمس هر ناحيه از بدنممكن اسـت بـه وجـد آورنـده تـحريك جنسي شود ...
تحريك اين نواحي سبب ظهور و بروز ميل جنسي شـديـديخـواهـد شـد.
در اوايل ازدواج زنها معمولاً نسبت به تحريك عموميبدن بيشتر حساس هـسـتـنـد تـا به تحريك مستقيم دستگاه تناسلي، ولي پس از اينكه خجلتو كمرويي طبيعي زن به تدریج زايل گردید آن وقت است كه تحريك مستقيم براي او لذتبخشترخواهد بود...
ولي بايد دقـت كـرد كه اين گونه تماسها خيلي بهآرامي و با مهارت انجام گيرد.
اينكه بسياري از مردان در انـجـام اعـمـال زنـاشويياز همسر خود اظهار نارضايتي میكنند گاهي بدين علت است كه آنها معمولاً برقراري روابطزناشويي را به تندي آغاز مینمايند.
در حالي كه به طور معمول تحریکهای يكباره سببمقاومت و نارضايتي در بانوان میشود و آنها را از همراهي و لذت خواهي دور میسازد.
بـهـتـريـن روش آن اسـت كه انجام روابط بسيار آرامو تدريجي آغاز گردد.
آنگاه كه مرد تصميم قـطـعي خود به برقراري روابطزناشويي را از همان آغاز با همسرش در ميان گذارد، کمترین بي ميلي در زن به مقاومتعجيبي تبديل میشود كه بساني به انعطاف نميانجامد. در حالي كه اگر ايـن تـصـمـيـم اظـهـار نـشـود و بـا مـهارت و دلجويي،كار دنبال گردد نتیجه مطلوبتر عايد میشود.
مرد چگونه در آغاز و ادامه رابطه، خودداريو درنگ كند؟
در مـيـان مـردان بـعـضي چنين تصور میكنند كهعمل زناشويي تنها وسیلهای است براي خارج كـردن نـطفه.
پس چه فرق میكند كه به چه كيفيتي صورت پذيرد!گروهي نيز آنچنان سرگرم امور زندگیاند که گويي نه همسري دارند كه بايد او را در اينمورد خشنود سازند و نه لزومي به چنين كاري وجود دارد. در حالي كه بر پايه مفاد رواياتبايد براي مقدمات پيش از آميزش اصولي را در نـظـر گـرفـت و سـهمي جداگانه قائل شد.
اساساً بسياري از دستورهاي ديني و بهداشتي پـيـرامـوناين موضوع مربوط به مقدمات آميزش است نه خود آن، و آن قدر كه بر مقدمات تاکید ورزیدهاندبر خود عمل تاكيد نکردهاند.
حضرت رسول خدا (ص) فرموده است: چـنـانـكـه حـيواناتبر جفتهای خويش میجهند بر همسرانتان نجهيد بلكه پيش از آن با بوسه و سخن گفتن ويرا براي عمل آماده سازيد.
امروزه ثابت شده است كه توجه به مقدمات آميزش،چه بسا زن عقيم را بچه آور میسازد و به عکس آن، بـدون مـقـدمـه بـه عـمـل پرداختن،زن بچه آور را عقيم میسازد.
دكتر «اوستاش تشاسر» مینويسد: مـلـكـه اتريش فرزند نميآورد و از زنان عقيم به شمار میرفت تا روزيدكتر مخصوصش پس از دقـت و تفحص كامل به وي گفت: به عقيده من شما عقيم نيستيد و تنهاعلت نازاییتان اين است كـه بـا ملاعبه و مغازله، غدد جنسي شما کاملاً تحريك و آمادهآميزش نميشود.
بنابراين بايد قبل از آمیزش، شـوهـرتـان با مغازلهو ملاعبه زياد، شهوت جنسي شما را برانگيزد و غدد جنسیتان را تحریک و آماده آميزش نمايد.
بـالاخـره نـتـيـجه اجراي دستور دكتر اين شد كهملكه اتريش از نازايي بيرون آمد و مادر شانزده فرزند شد.
دكتر «كويراج هرتام داس» هندي، متخصص و مشاور امورزناشويي در كتاب خاوئد (ص 67) كه به زبان اردو نگارش يافته میگويد: بـراي اينكه آميزش،منشاء فرزند شود بايد مرد قبلاً با ملاعبه، شهوت جنسي زن را تحريك كند و بـه طـورياو را آمـاده سـازد كـه چون نطفه در رحم قرار میگيرد زن به اوج لذت رسيده باشد (انزالهر دو نفر با هم صورت گيرد) كارشناس ديگري میگويد: زمـانـي را كه زن براي عکسالعملجنسي لازم دارد خيلي طولانیتر است تا مرد، زيرا هم خيلي طول میكشد تا تحريك شود وهم طول میكشد تا به اوج لذت جنسي برسد.
اگر مرد فقط روابط جـنـسـي را وسیلهای براي ارضاياميال بيولوژيكي خود تصور كرده، قبل از نزديكي براي تحريك هـمـسـر خود کوشش نكند يانتواند براي مدتي نعوظ خود را نگاه دارد و زود به اوج لذت جنسي برسد، زن ممكن است کاملاًتحريك نشده و قبل از اتمام عمل نزديكي به اوج لذت جنسي نرسيده باشد.
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 374 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 19:31
ب: اطمينان از اميدواري:
جـلوه ديگر محك زدن مرد در مطالبه همبستري، اطمينان يافتن از اميدواري و دلخوشی زنبه شوهر و زندگي است.
براي مرد فوقالعاده اميد بخش و خرسندي آور استكه زنش را به زندگي دلخوش و به او سرشار از علاقه ببيند.
امـا چـگونه میتوان اين حالت را از زن جويا شد؟با پرسيدن از او؟ با مشغول ديدنش به كار خانه و ...؟ با خريد كردن و مهماني رفتنش؟راستي با چه؟ ايـن كارها را نااميدترين زنان و دل افسردهترین آنها نيز انجام میدهند.
آنچه بر اثر دلخوش نبودن بـه زنـدگـي كـمتر بدانتن در میدهند، همبستري است.
معروف است كه اول عضو بدن كه در بـيـماري يرقانزرد میشود و علامت آن است سفيدي چشم است.
در زندگي زناشويي نيز اولين قرباني افسردگیهاو ناامیدیها، آميزش است، يعني نخستين چيزي كه زنان بر اثر خستگي روزانه، كم خوابي،افسردگي و ناخشنودي از زندگي، از آن فاصله میگيرند و فدايش میكنند، آميزش بـا شـوهراست.
آنان حتي اگر از خواهر يا همسايه رنجيده شوند فورينسبت به آميزش بي رغبتي نـشـان میدهـند.
و اين بدان سبب است كه آميزش بدون دلخوشی، دلچسبنيست و چه بسا بي مـحـرك خـواهد بود.
از اين روست كه شوهر براي مطمئن شدن از دلخوشیزن به زندگي، از او تقاضاي هم خوابی میكند.
ج: جبران شكست:
گـاه نـيـز مـرد بـي آنـكه از سوي كسي تحقير وآزرده شده باشد چون در جايي در گفتگوهاي خـانـوادگـي از همسرش شكست خورده است برايكامجویی به وي رو میكند تا از اين راه نشان دهد كه اگر در آنجا مغلوب او شده استاينجا وي را مغلوب (مفعول جنسي) میسازد.
در چنين وضعيتي نيز مرد به كمك و دلجويي نيازمنداست و هيچ دلجويي در اين حال جز تمكين زن اثـر بـخـش نـيـست، علاوه بر اينكه با شيرينيارضاي تمايلات شهوي آميخته است.
حال اگر تـمكيني صورت نپذيرد، موضوعي كه به راحتیحل شدني و التيام يافتني بوده است، به بعد موكول گـرديـده و آن هم معلوم نيست از سويمرد به چه كيفيت تلافي شود.
از اين روست كه پذيرفتن شـوهـر و کامروا ساختناو در اين موقعيت، از هر اقدام ديگري براي زن ثمر بخش تر و به صواب و ثواب نزدیکتراست.
گـويـي خـداي مـتـعال كه آگاه به اين رموز بودهاست بي آنكه مرد را بر اين اسرار آشنا سازد، با سـفارش زنان به تمكين، جواز محبوبيتو پذيرفته شدن در زندگي را به آنها ارزاني داشته است.
در روايتي در اشاره به همين امر فرمودهاند: جـهادمردان آن است كه جان و مال خود را در راه خدا صرف كنند تا كشته شوند و جهاد زنان آناسـت كه بر آزار شوهر [و بر طرف ساختن تقاضاهاي آنان كه نزد زن گاهي از هر آزار، ملالآورتراست] و غیرت آوردن ايشان صبر كنند.
به گفته سيمون دوبووار: حفظ يك عاشق، نوعي جهادمقدس است.
به راستی كه شگفت آور است اين مرحمت الهي به زنانكه در جهاد هميشه بر ايشان گشوده است اما بر مردان خير.
از يـاد نـبـريـم كـه جـهاد براي مردان مدت زمانيمعين دارد (يك يا دو يا چند سال)، ولي براي بانوان تمام لحظات زندگیشان جهاد است وبه همين دليل به همراهي و همدلي بيشتري از سوي شوهر و اطرافیانشان نياز دارند.
باز هم تكرار میكنيم كه سبب آزردگي زنان از الزامبر تمكين دو چيز است: يكي ندانستن معني آن و دیگر اينكه آن را حكمي صددرصد به نفع مردمیپندارند.
ولي واقعيت اين است كه سود آن بيشتر به زن بازمیگردد و مرد از اين سفره پر بركت تنها بهرهای لذت بخش برده است، يعني سفره و غذاهايرنگين از آن زن و براي اوست و مرد فقط نقش ميهمان را بازي میكند.
شـاهـد هـمـيشه زنده اين ادعا آن است كه در غالبموارد، لذت جويي مرد و کامرواییاش از زن سرانجام وي را به شناخت ارج و قرب زن و درنتيجه به قدر شناسي از او واداشته است.
شايد براي شما پيش آمده باشد كه گاهي از كسي هدیهایدريافت كرده و سپس گفتهاید هرگز کدورتهای قـبـلي ميان خود واو را به ياد نیاوردهاید.
بي سبب نيست كه گفتهاند آدمي بنده محبت و احساناست.
يعني رفته رفته آن كه كام ديگران را شيرين میكندكامش شيرين میشود.
كـم نـيـسـتند مرداني كه در محيط كار و بيرون خانهباريك بين و خرده گيرند، نهيب میزنند، مـحـروم میكـنـند و از خطاي احدي نميگذرند، ولي در محيط خانه چون موم در بند محبتهمسرشان هستند و حتی ممكن است با همه باريك بيني، خطاي او را نبينند تا بر آن خردهبگيريد.
عامل اين به هنجاری و تفاهم معمولاً رضايت خاطراز هم آغوشي است.
نوشتهاند يكي از زنان عاقل و هوشمند عرب در شبيكه دخترش را به خانه شوهر میفرستاد به وي سفارشهایی كرد.
گفت: میخواهم تو را نصيحتي كنم و بدان كه ايننصيحت براي شخص بـي اطلاع باعث به خود آوردنش میگردد و براي خردمند كمك و ياور راهاست.
تو خانهای را كه در آن پرورش و تربیت یافتهایپشت سر گذاشتهای و به منزلي میروي كه هيچ با آن آشنا نيستي و نزد كسي میروي كه هرگزقبل از اين با وي انسي نداشتهای.
پس براي شوهرت كنيز و رام باش تـا آنـكه او برايتو غلام و برده شود...
برايش خوش نما باش و جاهايي از بدن تو را كهمیبيند به دقت بررسي كن تا چیز ناخوشایند و بدنمايي در تو نبيند.
دكتر آبراهام استون روانكاو آمريكايي و متخصص درامور جنسي میگويد: «زن و شوهري كه در روابط جنسي با هم سازگار و بدان خرسندند به راحتیاز بعضي ناهماهنگیها كـه در زنـدگي زناشويي آنها رخ میدهد چشم میپوشند، ولي هرگاهچنين رضايت خاطري در ميان نباشد براي آنها كه ناسازگاریها و کشمکشهای دی گرهم درزندگي دارند خطر ساز [است] و منجر به عواقب وخيم میشود.»
مردي چهلو يك ساله در يك اظهار نظر میگويد: «مـن بـه ايـن نـتـيجه رسیدهام كه وقتي رابطهمن و همسرم خوب است ساير عوامل فشار آور [زندگي] ناپديد میشوند، اما اگر روابط ماحسنه نباشد حتي گربه خانه هم توليد استرس [فشار رواني و عصبي] میكند».
گفتهاند هـرگاه نماز بندهای پذيرفته نشود هيچيك از کردههای او مقبول نميافتد و اگر نـمازشقبول شود، همه اعمالش پذيرفته میگردد.
در وظايف زن نيز پذيرش کام دهی به شوهر، چـون نـمـازنـقش كليدي دارد.
اگر مرد زني پركار، شيرده، بچه آور، خوش اندامو داراي بهترين صـفـات داشـته باشد اما در کامروا ساختن شوهر همت به خرج ندهد و ازرموز آن آگاه نباشد، هر چـنـد مـرد در گـفتگوهاي عمومي خانوادگي از او اظهار رضايتمیكند اما وقتي در خلوت از نـهـانخانه دل براي كسي سخن میگوید جانش از اندوه و رنجلبريز است.
گويي در قلب زخمي است كه هرگز التيام نيافته.
به عکس، زني كه شايد اين همه محاسن را نداشته باشدولي در بر آورده سـاخـتن تقاضاهاي شوهرش كارآزموده و سرحال است در نزد شوهر محبوبتراست.
و عجيب اين اسـت كـه گـروه دوم براي آنكه بزودياز دیگر صفات پسنديده گروه اول بهرهمند شوند شانس بيشتري دارند و معمولاً هم بداندست یافتهاند، اما در گروه اول شانس و اميد آنكه در اين صفت هـمـچون اينان شوند بهمراتب كمتر است و معمولاً هم ايام زندگي را پشت سر مینهند بي آنكه به اين هنر دستيابند.
بـه هـمـيـن دلـيـل معمولاً شوهران گروه دوم راديرتر میشود نسبت به زندگي دلسرد كرد تا شـوهـران گـروه اول.
يـعني وقتي در مقابل شوهران گروه دوم بگويي «اينهم زن است كه تو داري!؟ نـه بچه میتواند شیر بدهد، نه غذاهاي خوشمزه میپزد و نه دركار خانه زرنگ است ...»!، چـون زنـانـشان پيوسته كامشان را با لذت جنسي شيرين کردهاند،زير بار اين ملامتها نميروند و نسبت به زندگیشانزود دلسرد نميشوند حتي اگر نتوانند به صراحتجوابي به طرف بدهند.
امـا وقـتـي بـه شـوهـران گـروه اول بـگويند: «درستاست كه همسرت خيلي به وضع خانه و بـچـههـا رسـيدگي میكند، غذاهاي خوشمزه میپزد وهمه بچههايت را خودش شير داده، ولي افـسـوس كه در امور زناشويي از او خرسند نيستي.»
بايد براي تو حقيقتاً دل سوزاند كه با اين سن وسـال هـنوز طعم داشتن همسري شاداب را نچشيدهاي، آنها بلافاصله افسرده میشوند و چنانآهي میكشند كه اگر به بوتهاي برسد آن را میخشكاند.
بـي سـبـب نـيـسـت كـه پـيـامبر اكرم (ص) فرمودهاست: «خيرنسائكم العفيفة الغلمة» يـعـنـي بـهترين زنانشما زن با عفتي است كه شهوت جنسياش زياد و به آميزش با شوهر هر چه بيشتر متمايل باشد.
ايـن ويـژگـي زن تـا آنجا اهميت دارد كه مرداناز ازدواج با زني كه به آميزش رغبت ندارد نهي شدهاند.
رسول خدا (ص) فرموده است: «لا تزوجنهيدرة و لا دقناء...» يعني بسيار مواظب باشيد با زنی كه چون پيران [بهآميزش بي علاقه] باشد ازدواج نكنيد.
نيز فرموده است: آيا بدترين زنان را به شما معرفينكنم!؟ زني كه در غياب شوهر خود را بيارايد و در حضور وي بي پـيـرايـه بـاشـد، سـخـنشوهر را گوش ندهد، فرمانش را گردن ننهد و در خلوت [هنگامي كه همسرش از وي تقاضاي همبستري میكند] چون شتر چموش رام نگردد و ...
بـه عـقيده ما علت اين تاکید آن است كه معمولاًزناني كه به مسائل جنسي بي علاقهاند بي ترديد بـرخـي از صـفـات خـوب ديـگـر را نـيـزندارند و همان طور كه به تجربه هم ثابت شده است در زندگیشان احتمال بروز ضايعات ونابهنجاریها و گرفتار آمدنشان به افسردگي، فوقالعاده زياد است.
شـايـد بـپـرسـيـد چـگـونه قبل از ازدواج میتوانبه اين نكته پي برد؟ در اين باره نكاتي چند به نظرمي رسد كه برخي بدين قرار است: 1.شـناخت خانواده دختر عنصر اساسي است.
میتوان با ظرافت دانست كه مادر و خواهران دخترمورد نظر در اين زمينه چگونه اخلاقي دارند.
معمولاً در خانوادهای كه مادر، سرد مزاج باشدو به امور جنسي بي ميل باشد فرزندان نيز چنیناند.
در حقيقت گاهي سرد مزاجي علت ارثي دارد.
2. در خانوادهای كـه ناراحتي اعصاب، بيماري عموميافراد آن است احتمال اينكه تمام اعضاي مؤنث خانه به روابط جنسي بي ميل باشند فراوانمیباشد.
3. زنـان و دختراني كه منش مرد گونه دارند يا ناچارندبيشتر ساعات روز را به كار بيرون از خانه اشتغال داشته باشند معمولاً تمايل چندانيبه آميزش ندارند.
اضافه كنيم كه براي برخورداري بانوان از اين صفتو به بيان دلچسب تر: از اين موهبت خداداد لازم نـيـسـت آنها ذاتاً چنين باشند، زيراانسان عهده دار و تغيير دهنده صفات ذاتي خود نيست.
آنـچـه مـهـم بـه نـظـر میرسد اين است كه اينحديث شريف به موازات سفارش به مردان براي انـتـخـاب هـمـسران این چنینی، کنایهای سراسرلطافت به زنان دارد كه حتي اگر چنين نيستند خويشتن را بی رغبت به کام دهی نشان ندهندو همچون مشتاقان، با روي خوش برخورد كنند.
چه بسا رفته رفته اشتياق حقيقي نيز به وجود آيد.
پس بار ديگر معلوم شد كه سفارش زن به پذيرفتن شوهر،عاملي است براي آنكه راه قدرشناسي از او و شـنـاخـت محبتهایش هموار شود و زمينه تربيتو سازندگي شوهر زودتر فراهم گردد و از طـرفـي مـوجبات آرامش رواني خود او مهياتر باشد.
چون هرگاه كسي مطمئن باشد كه به علت خطاهايش فوريمورد مؤاخذه قرار نميگيرد و براي چيزهاي كوچكتنبيه نميشود، چه بسا در انجام كارهايش موفقترو كم اشتباهتر میگردد و روانش اضطرابي نخواهد داشت.
دختر در خانه پدر آرزو دارد در آينده سايه شوهريقدرشناس بر سر او گسترده شود.
ولي همين دختر پس از ايـنـكه مدتي از زندگي زناشوییاشگذشت از قبول مسئولیتهای مربوط به امور جـنـسي اظهار دل تنگی میكند! راستي چرا چنيناست؟ در پاسخ بايد گفت دليلش اين است كه پـس از رسيدن به آرزوي خود و دست يافتن بهآرامش، از آنجا كه حكمت تمكين را نميداند،تنها بـه پـيـامـدهـاي نـاخـوشايند و طبيعي اين امر میانديشد نه به فطرت خود كه همانامهرجويي و همسر خواهی است.
آري، تـمـكـين براي زن عرصه فرمانروايي اوست.
تمكين عامل محبوبيت نزد شوهر، صيدگاهي براي شكاروي و دور كردن صفات ناپسند او و اصلاح آنهاست.
وقتي كسي ديگري را از نظر شهوي بر خود مسلط میكند(تسلطي كه در نهايت، كام او را شيرين و طعم زندگي و خوشي به وي ارزاني میكند، در حقيقتنوعي دام براي صيد او گسترانيده و در زندگي زناشويي اين شوهر است كه در اين دام دستو پا میزند نه زن)
مـرد خـوب میدانـد كه اگر زن با رغبت، او را بهخود راه دهد چه لذتي میچشد.
بدين منظور براي كامروايي مجدد خود حاضر است ازهر خوي بدش دست بردارد و سر به راه شود و براي اينكه يـك بار دیگر در آن دام افتد كهآبي گوارا و دانهای خوشمزه دارد، خود زمینههای در دام افتادن خويش را پیشاپیش فراهممیآورد.
بـا تـوجـه به مطالب فوق زني كه از اين فرصت به خوبی بهرهنجويد و از اين طريق، شوهر را به راه نیاورد شاید از ناتوانترین و بیکفایتترین زنانشمرده شود و آن كه به وسيله کام دهی میكوشد شـوهـرش را مجبور به تیامین خواستههایمادي خود كند از کج رفتارترین و كم معرفتترین زنان است.
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 458 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 19:28
تمكين:
«تمكين» در لغت عرب به معاني زير است: پابرجا كردنكسي در برابر خود يا چيز ديگر.
به طرف مقابل نيرو و قدرت دادن.
قبول كردن و پذيرفتن ديگري بدون ترس و اظهار دلتنگی.
امكان دهي، زمينه سازي و فراهم آوردن موقعيت قدرتنمايي براي ديگري.
ايـن لغت به معني «تسليم بي اختيار شدن» و «خودرا عنصري خنثي و بي ميل در مقابل شوهر قرار دادن» نيست.
«تـمـكين» از باب تفعيل (مكن يمكن) است.
«مكنه» يعني او را امكان (توانايي و امكانات) داد.
و «الـمـرءتـه تمكن زوجتة» يعني زن تاآنجا كه امكان دارد مطابق ميل شوهرش عمل كند.
اگر شوهر دوست دارد كه براي او آه و ناله يا رفتارينمكين از خود نشان دهد يا اندكي ناز و مختصري مقاومت كند و آنگاه تسليم شود، چنين كند.
تـمـكـيـن هـمان تعقيب آفريني است، يعني تحريككند تا دنبالش كنند و آنگاه پذيرا شود.
اينكه چـنـيـن كـاري را براي غير شوهر انجام دادن،حرام است حكمتش وجود همين معني است كه او اجازه ندارد غیر شوهر را با دلرباییهایشبه تعقيب خود وادارد. اگـر تـمـكـيـن زن بـه تـسـليم شدن اجباري و خنثي قرار دادن خوددر نزد شوهر است چرا در آموزشهای ديني خواندهایم كه با زن بي مقدمه مجامعت نكنيد،بلكه با او خوش طبعي كنيد تا براي همبستريآماده گردد؟ تسليم بودن خوش طبعي لازم ندارد و براي مهمان ناخوانده هرچه فراهم شد نبايددم برآورد، پذيرايي مشتاقانه است كه مقدمه چيني میخواهد.
بـا ايـن بـيـان، زنـي كـه ايـن امـر را میپـذيردنمیتوان ضعيف و اسيرش بر شمرد.
در حقيقت رفتار مسالمت جويانه او گواه نيازمنديو ضعف طرف مقابل است كه مرد باشد نـه چـون خداوند او را ناتوان كرده و بايد تسليم شوهرباشد.
معمولاً هم در ميان دو كس كه با هم گـفـتـگومیكنند و مشاجرهای دارند به آن كه از نظر سن بزرگتر است يا علم و حلم و كمالات بيشتريدارد میگويند شما بزرگواري كنيد و ببخشيد! و اين نه بدان معناست كه چون تو ضعیفترو نيازمندتري، بايد در گذري بلكه چون طرف مقابل به گذشت نيازمندتر است سزاوار است كهتسليم خواسته او شد.
بيگانه با روحيات همسر:
از جـمله عوامل مشكل آفرين در زندگي زناشويي ناآشنايي هر يك از دو طرف به روحيات طرف مـقابل است.
هيچ گاه نمیتوان انتظار داشت كه بانويي بدون شناختروحيه همسرش تقاضاهاي وي را بـرآورده سـازد.
امـا شـگفت اينكه آنها نه در صدد شناختن يكديگربر میآيند و نه میتوانند خويشتن را به طرف مقابل بشناسانند و اين همه نيست مگر براثر بيگانگي با شيوه صحيح زندگي و ناآگاهي.
به هر تقدير، همان گونه كه وظيفه زن است كه ازروحيات همسرش سر در آورد مرد نيز وظيفه دارد حـالـت خـود را بـراي وي تشريح كند و آنچهرا احساس میكند يا از آن رنج میبرد براي وي بازگويد.
از جـمـلـه امـوري كـه سـزاست زنان بدانند رنجهاو انگیزههایی است كه مرد (شوهر) را به سوي زن میكشاند.
معمولاً بـانـوان اظـهـار تمايل زوج خود را بهبرقراري رابطه زناشويي، ناشي از فزوني شهوت، سرمستي و تحريك شدنهای غير طبيعي قلمدادمیكنند، در حالي كه اين پندار غالباً اشتباه است و دلايل رويكرد مرد به زن پيوستهاين نيست، بلكه عوامل ديگري در كار است كه به پارهای از آنها اشاره میكنيم.
آزمودن زن
گـاهـي مـرد بـا مـشـاهـده بـعـضـي رفـتارها ازهمسرش يا مسائلي ديگر، خيلي زود و چه بسا عـجـولانـه تصميم میگيرد همسرش را از طريقهم آغوشي آزمايش كند.
مثلاً اين روزها مرداني نامحرم به دلايلي با همسرشهمسخن بودهاند هـر چـنـد كـه اين رفت و آمدها همه خانوادگي و در حد معمول بوده است،يا در بين صحبتهای همسرش ستايشي از مردي ديگر از فاميل يا غير فاميل بـه مـيان آمدهاست، يا حتي مردي در حضور وي از همسرش تعريف كرده و شوهر اكنون بيمناك است كه مباداهمین تعريف، تأثیر ناخواستهای بر قلب همسرش نسبت به آن مرد گذاشته باشد، يا از مـوقـعـيـتمـالـي كسي سخني به ميان آمده و شوهر گمان میكند كه همسرش اندكي از او احساس دلتنگیكرده و نسبت به زندگیاش دلسرد شده است، يا همين امروز همسرش از ناموفق بـودن او درسـر كار و ...
اطلاع يافته و مرد نگران است كه نكند محبوبيتشپيش همسرش كاهش يابد.
در ايـن قـبيل امور، مهياترين وسیلهای كه مردبه كمك آن میتواند محبت زنش را محك بزند و از علاقه او نسبت به وي و زندگیاش اطمينانحاصل كند، همان تقاضاي رابطه زناشويي است.
چـه بسا هم به تازگی روابطي داشتهاند اما اينيكي در حقيقت از سر نياز جنسي نيست بلكه بسيار والاتر، پرارج تر و حیاتیتر است و بهواقع درك موقعيت چنين مرد دل نگراني، هنر هر زني نيست.
اينجاست كه میگوييم تمكين نوعي ترحم، درك موقعيتو توان بخشيدن به ديگري است.
افـرادي كـه بـه طور مرتب با عيب خود روبرو هستنداين بيم و نگراني مدام آنها را آزار میدهد و دچار وسوسهشان میسازد كه مبادا همسرشاو را دوست نداشته باشد.
از اين روست كه قبل از هر چـيـز در جستجوی كشفميزان محبت همسرشان بر میآيند و «تقاضاي هم آغوشي» وسیلهای است كه بهتر و آسانترمیتوان به سراغ آن رفت.
اما شايد بپرسيد چرا در ميان همه آزمایشها و راههابدين وسيله رو میكنند؟ در پـاسـخ بايد گفت كه مردم (درست يا نادرست) تصور میكنندزن هر چقدر هم كه شوهرش را دوست نداشته باشد باز هم با جان نثاري به كار خانه و نظافتو طبخ غذا مشغول میشود، ولي از طرفی به راحتی حاضر به همبستري نيست و معمولاً زن (اگر به انحراف كشيدهنشده باشد) تاكسي را از صميم قلب دوست نداشته باشد خود را در آغوش او قرار نمیدهد.
زنـان حتي اگر به شدت احساس نيازمندي جنسي كنند،در موقعيتي كه از شوهرشان آزردهاند، يا اصولاً به رابطه زناشويي راغب نيستند و يااگر تمايلي نشان دهند فقط براي ارضاي حس شهوت اسـت نـه از روی عـلاقـه.
عـلامـتش هم اين است كه فقط تسليم میشوند، وليچندان همراهي نمیکنند.
با وجود این ممكن است هفتهها و ماهها كار خانهرا ترك نكنند.
بنابراين بايد پذيرفت براي مردي كه در چنين موقعيتيبراي محك زدن محبت و علاقه همسرش او را به هم آغوشي فرا میخواند، چقدر جانكاه و افسردگيآور است اگر همسرش او را نپذيرد و به کامجویی نخواند.
در اينجاست كه وسوسههای شيطاني بي درنگ عنان صبراز كف مرد میربايد و قلبش آكنده از سوءظن و كينه میشود و قبل از هر چيز اين افكارويرانگر در مغزش رسوخ میكند كـه: نكند مال و رفاه داماد فلاني يا خوش اندامي فلاندوست و يا ...
دل و ديده او را به سوي خود كشانده باشد! اي واي!نكند...
! (و از اين قبيل خيالات).
رفـتـه رفـتـه ايـن قـبـيل محك زدنها و سردي دیدنهازمينه ساز اختلافات بعدي و بي مهریهای ناخواسته میشود و سپس حس كينه و انتقام رادر مرد بيدار میسازد.
الـبـتـه ايـن پيامدها همه طبیعیاند.
در نظر آوريد كه شما به طور مرتب به كسي سلام كنيدو او جـواب شما را ندهد! در اين صورت شما درباره او چگونه میانديشيد و پس از اينكهبارها بي مهري وبي اعتنايي او را ديديد نسبت به وي چه حالي پيدا میكنيد؟ مطمئن باشيدكه بي جواب گذاشتن نياز مردي كه با ذره ذره هورمونهای وجودش به همسرش سلام میكندو از او مهر میجويد گناهش از دهها جواب سلام ندادن معمولي بيشتر است.
آخرين برگزيده خدا محمد (ص) فرموده است: مـن كـانله امرئة توذيه لم يقبل اللّه صلاتها و لا حسنة من عملها حتي تعينه و ترضيه و ان صامتالدهر و قامت و اعتقت الرقاب و انفقت الاموال في سبيل اللّه و كانت اول من تردالنار.
زنـي كه شوهرش را برنجاند، نماز و هيچ يك از اعمالخيرش نزد خدا پذيرفته نيست تا او را راضي كند.
هر چند اين زن شب و روزش را به نماز و روزه بگذراندو بندگان آزاد كند و مالها در راه خدا انفاق نمايد سرانجام اول كسي است كه به دوزخدرآيد...
و در جاي ديگر فرمود:. ..
از وظايف زن است كه هرگاه شوهرش نزد او آمد ويرا از خود نراند هر چند بر بالای شتر باشد، و نمازش را براي اينكه از دست شوهرش خلاصشود طول ندهد.
همانا زني كه شوهرش او را براي همبستري بخواند و او پيوسته درنگ و مسامحه کند تاشوهر خوابش ببرد، فرشتگان او را لعنت میكنند تا وقتی كه شوهر از خواب برخيزد.
نـبـايـد از یاد بـرد كه گاهي زن به دلايلي (پذيرفتهيا نا پذیرفته) ميلي به آميزش ندارد.
در اين صورت البته میپذيريم كه او نبايد بدونعذر شرعي (مثل حيض) از مقاربت جلوگيري كند ولي از سوی دیگر اجبار مـرد را هـم رفتاريدر خور شأن او نمیدانیم.
مقاربت اجباري جز تنفر و دلـسـردي حـاصـلي ندارد.
اين اجبار وقتي توجيه پذير است كه اگر صورت نگيردمرد براي دفع شهوت خود به حرام بيفتد.
نـاگـفته نماند كه اين بي ميلي نبايد براي زن نوعيبهانه هميشگي شود.
او در هر حال بايد، حتي اگـر بـه آمـيـزش اشـتياقندارد، تظاهر به نفرت نكند، و ضمن بيان علت بي ميلي خود، از شوهر دلجويي نمايد و امیدوارشسازد كه بزودي رضايت خاطرش را جلب میكند.
از سـوي ديـگـر در روايـتـي از امـام صـادق (ع)آمـده اسـت كـه فرمود: اگر زني شربت آبي به شـوهـرش بـيـاشامد براي او بهتر است ازآنكه يك سال روزها روزه بگيرد و شبها به زنده داري سر كند.
بـا تـحـلـيـلـي ساده، به نظر میرسد كه براي مردبسيار خرسندي آور است كه همسرش پس از تـقـاضاي همبستري، از وي استقبال كند هر چند در همه عمر شربتآبي هم به وي تقديم ندارد.
بـراي او فقط یک بـار تـسـلـيـم پذيري آميخته بارغبت، از صدها خدمت غير آن، دلچسب تر و شـادي آفـريـن تـر اسـت.
نـاگـفـتـه پـيداست كه فضيلت و ثواب آن هم از ماههاروزه گرفتن و شب زنده داري بيشتر است.
يكي از روانشناسان امور جنسي زنان مینويسد: «بـرايمـردي كـه شوق و حرارتي ويژه به همسرش دارد هيچ عملي بدتر از خونسردي حقيقي يا ساختگيخانمها احساساتشان را آزرده نمیسازد.»
«ازدواجارتـبـاط بسيار پیچیدهای است كه براي نيل به نتيجه مطلوب آن باید هماهنگی و تطابقدر تـمـام شئون آن حکمفرما باشد، به خصوص در هم آغوشي.»
نشاط و خوشحالي در ازدواج خود به خود به وجود نخواهدآمد، گنجي نيست كه به كسي بخشيده شود، بلكه گنجینهای است كه بايد با هنرمندي گشودهشود.
از این رو هر چيز كه فرد را در گشودن اين گنجينهكمك كند مقدس است.
پس ازاين همه معلوم میشود كه چرا قرآن كريم به مرد اجازه داده است كه همسر متمرد خود راتنبيه كند، با اينكه در هيچ مورد ديگر سخن از تنبيه به ميان نياورده است.
خداي متعال میفرمايد:...
و الـلا تي تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهنفي المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلاتبغوا عليهن سبيلا...
و آن زنـانـي را كـه از نـافرمانيشان بيم داريدنخست اندرز دهيد و اگر اين شيوه مؤثر نیفتاد از خـوابـگـاهـشـان دوري كنيد و [چنانچهاين رفتار نيز آنها را اصلاح نكرد] بزنيدشان، ولي هرگاه فرمان برداری كردند ديگر راهبيداد پيش نگيريد...
اين تنبيه نه براي عقده تكاني، بلكه براي تاکیدبر عشق و علاقه است.
زن اگـر تـمـكـيـن نـكـند و شوهر را بي اعتنا ببيندو تصور كند كه او نسبت به تمكين نكردنش بي تفاوت است فوقالعاده رنجيده خاطر و دلسردمیشود، حتي اگر چيزي اظهار نكند.
او دوست دارد اگر شوهرش در رام كردن و تسليم نمودناو پافشاري نمیکند نه از سر بي تفاوتي بلكه به خـاطر در نظر گرفتن موقعيت همسرش باشد.
به همين علت، فرمان الهي به مرد میگويد اگر زنتمكين نكرد او را موعظه كن.
از يـك نـظـر چـنانچه شرايط موعظه رعايت شود مشكلبه همين جا پايان میيابد.
اگر برخي در ايـن مـرحـلـه بـه نتيجه نمیرسندبيشتر بدين سبب است كه موعظه را تنها نصیحتهای بيم آور میدانند.
حال آنكه در يك كلام، موعظه زن در اين قبيل مسائليعني فراگيري دورهای آموزشي تا او وظايف خويش را بشناسد، زيرا تجربه و اظهار نظرهايبسياري از مردان و زنان ثابت كرده كه مـنـشـاء بيشتر اين اختلافات بي بهرگي از دانشزندگي زناشويي است.
زني كه وارد عرصه زنـدگـي میشود در حالي كه نهقادر است شگفتیهای خود را بشناسد و نه جهان دروني مرد را، هيچ گاه نخواهد دانست كهدر امور جنسی چه وظیفهای دارد.
در اين صورت بايد شوهر را سزاوار تنبيه دانست كبدون راهنمايي زن از وی توقع وظيفه شناسي دارد.
آخرين برگزيده خدا (ص) در كلامي فرموده است: مـناز آن كس در شگفتم كه همسرش را [بي آنكه سزاوار باشد] میزند در صورتي كه خود وي بهكتك سزاوارتر است.
امـروزه در مـدارس آنـچه به دختران میآموزند بيشترفرمولها و مسائلي است كه اگر قرار باشد صدها سال هـم در دنيا زندگي عادي داشته باشندبه هيچ يك از آنها کمترین نيازي نخواهند داشـت زیرا جنبههای کاربردیاش را نمیدانند،در حالي كه از مهمترین مسائل زندگي هيچ نمیآموزند.
بـه هـمـيـن دلـيل وقتي وارد عرصه زندگي میشوندچون خود را تحصیل کرده میپندارند، ابتدا تصور میكنند همه چيز را میدانند، اما رفتهرفته در میيابند درباره آن چيزهايي كـه در امـور زندگي و زناشويي سخت بدانها نيازمندندهيچ نیاموختهاند و آنچه هم كه با رنجش تمام فرا گرفتهاند به كارشان نمیآید.
بـنابراين نخستين و ضروریترین اقدام مرد برايهمراه ساختن همسرش با خود بهرهمند ساختن او از دانـش زنـدگـي زنـاشويي است، يعني همانكه قرآن از آن به موعظه تعبير كرده است.
مرد وظيفه دارد احساس خود نسبت به زن و شدت احتياججنسي خويش به او را براي وي تشريح كند.
حـتي شايد در این مرحله لازم باشد كه گاهي زن راپس از تحريك شدن، رها سازد و به اوج لذت جنسي نايل نگرداند تا او طعم ناكامي را باجان خويش دريابد و بداند كه تقاضا كردن و ارضا نشدن تا چه اندازه در روحیه انسان مؤثراست.
حـال اگـر مـوعـظه اثر نكرد، نفرموده است به زوروي را به عمل زناشويي و تمكين وابدار، بلكه میفرماید به او در بستر پشت كن.
اين پشت كردن، نشان بي تفاوتي نيست، علامت علاقهو عشق اسـت.
نوشتهاند زماني اليزابت تيلور گفت: حدود سه ماهاست شوهرم يك سيلي به من نزده، پس معلوم میشود در عشق ورزيدن سست شده و به ديگري دلداده است.
انسان اگر كسي را دوست نداشته باشد بدون هيچ گفتگورابطهاش را با او قطع میكند، ولي زن و شوهر چون يكديگر را دوست دارند و نمیخواهندبي تفاوت باشند به هم پشت میكنند، يعني كه من هنوز دوستت دارم.
اينكه فرمودهاند اگر زن به وظايف همسري خود عملنكند مرد میتواند در هم خوابی و خرجي بر او سخت بـگيرد، بيشتر بدين سبب است كه مردهمه سنگيني زندگي را به آرزوي اين شيريني تـحـمل میكند و در صورت نارضايتي، خستگيهمه چيز در وجودش باقي میماند و از دست زن عصباني و به او كم علاقه میشود.
زن هـمـيـن كـه شـوهرش با زبان به او اظهار علاقهكند قانع و خشنود میشود، هر چند در امور دیگر زندگی او كوتاهي كرده باشد.
ولي مرد چنين نيست.
او با زبان نه فريب میخورد و نه قانع میشـود.
او نشانه علاقهمندی همسرش را بيش از انجام امورخانه و رسيدگي به امور بچهها و تـهـيـه غـذا، بـه تـمكين میداند.
در حقیقت كمال راستگویی زن را نسبت به خود درعلاقه او به همبستري جستجو میکند.
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 380 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 19:24
پنداري غلط:
در ميان بانوان گروهي به اين توهم دچار شدهاندكه زن بايد هميشه خواستني باشد نه خواهان، و هـيـچ گـاه خود در مسائل زناشويي اقدامبه كاري نكند.
غافل از اينكه پيامبر اسلام (ص) فرموده است: زنبـايـد بـراي شـوهـرش با نيكوترين عطري كه دارد خود را معطر سازد و زيباترين جامهاشرا بـپـوشـد و به جالبترین صورت، خود را آرايش نمايد و صبح و شام خويشتن را به شوهرعرضه كند.
بـرخـي نـيز از ترس آنكه از طرف شوهر به شهوترانيمتهم شوند از اظهار علاقه به روابط جنسي امتناع میورزند و ترجيح میدهند براي هميشههم خود و هم طرف خويش را از اين لذت محروم سـازنـد.
در حـالـي كه اسلام زن با حيا و وظيفه شناس راآن زني نميداند كه تمايل و شهوتش به شوهركمتر باشد.
بلكه پيامبر اكرم (ص) فرموده است: بهترين زنانشما آن زن با عفتي است كه به آميزش با شوهر تمايل بسيار داشته باشد.
در اين حديث شريف شگفت آن است كه علاقه و همبستري را در كنار عفت ذكر كرده است، يعني كه ايندو با يكديگر هيچ منافاتي ندارند.
در جايي ديگر آن حضرت میفرمايد: با زني كه بهآميزش بي علاقه باشد ازدواج نكنيد.
بـنـابـراين بسيار بي معني است كه بعضي از زنانبراي آنكه خود را افرادي مستقل و با اراده نشان دهـنـد، نزد همجنسانشان خويشتن رابي نياز از مرد و بي علاقه به اعمال زناشويي نشان میدهند.
ايـن قـبيل زنان نميدانند كه اولاً هم آغوشي و تمايل به آن، نشانهضعف نيست.
در حقيقت زن در اين عمل مهماندار است.
دوم ايـنـكـه: تـوافـق در مـيـل جنسي با شوهر درشادابي و تندرستي زن فوقالعاده مؤثر است و سردي مزاج، اگر هم ساختگي نباشد، افتخارنيست بلكه چه بسا دليل نقص روحي و عيب جسمي است.
معمولاً زناني كه شوهرانشان به هر علت، نميتوانند با آنها همبستر شوند طولي نميكشد كه دچار عوارض جسمي میشوند و شادماني وطراوت خود را از دست میدهند.
سوم: اظهار بي ميلي زن، شوهر را به افسردگي روحيو بیحوصلگی يا به برقراري رابطه جنسي در خارج محدوده خانواده گرفتار میسازد.
كمرويي و حيا
كـمـرويـي و حـيـا عـامـل ديگر بي توجهي بانوانبه مسائل جنسي است.
اين عامل در آغاز ممكن اسـت پدیدهای طـبيعي وزودگذر باشد ولي هرگاه همراه با عواملي ديگر، در اخلاق زن باقي بماند، براي وي نوعيمنش ثانوي ايجاد میكند كه او را از همبستريبا وجود ميل باطني گريزان میسازد.
در اين حال، ممكن است او از اخلاق خود رنج ببردولي نه به علت آن آگاه است و نـه شـيوه درمانش را میداند.
تا آنجا كه رفته رفته زندگي سرد و نا شاد را بردلبري و دلگرمي تـرجيح میدهد و در اين راه چندان پيش میرود كه گاهي میپندارد نمیتواندرفتاري غیر از اين داشته باشد.
اگـر دخـتـري بـا ايـن فكر و عقيده پرورش يابدكه ارتباط جنسي، عملي حيواني و باعث پستي مـنـزلـت انـسان و رفتاري غير اخلاقي استو يا به طور دايم به خاطر بيان احساسات و عواطفش مـلامت و نکوهش شود اين خيال باطلدر ذهن او نقش میبندد كه مسائل جنسي اصولاً مبتذل و پوچ است.
مسلماً اين تخيلات پس از ازدواج نيز به سهولت ازبين نخواهد رفت.
ناگفته نماند در اسلام، با وجود همه تاکیدها برعفت ورزي زنان، حياي بيجاي آنها مورد نكوهش قـرار گـرفته است.
حياي بيجا براي زن نه تنها نشانه فضيلت و شخصيتنيست، بلكه از منزلتش هـم در نـزد شوهر میكاهد و ممكن است شوهر را به سوء ظن وادارد.
اين صفت را حياي احمقانه گفتن به تراست تا پاکدامنی.
بي سبب نيست كه فرمودهاند: بـهـترين زنان شمازني است كه وقتي با شوهر خلوت كند همچنان كه از لباس برهنه میشود، از حیا نیز برهنهگردد و چون از خلوت با شوهر بدر آيد و لباس بر تن كند، جامه پولادين حيا را نيز بپوشد.
دكتر «استون» مینويسد: «در روابـط جـنـسي، زننبايد به هيچ وجه نقش مفعول [عنصر خونسرد و بي ميل] را بازی كند.»
صـحيح است كه خانمها ميل دارند حتي عملي را كهدر انجام آن ميل و رغبت وافر دارند به اصرار ديگران انجام دهند، با اين حال عمل اشتباهياست اگر زن در مورد عمل جنسي از خود فعاليت و علاقه نشان ندهد.
هـيـچ عملي بدتر از خونسردي حقيقي يا ساختگي خانمهااحساسات مردان با شوق و حرارت را آزرده نمیسازد.
اين يكي از علل شايع ناهماهنگي در زناشويي است.
هـمـان طـوري كه فعاليت مرد در تحريك زن سببمیشود كه عکسالعمل تحريكي خودش هم افـزوده گـردد بـه هـمـان طريق علاقه و فعاليتزن هم سبب میشود كه علاقه و ميل شهواني خودش زيادتر شده، براي انجام روابط زناشوييآماده گردد.
ناآشنايي به وظيفه:
نشناختن مفهوم تمكين از مـسـائلـي كـه مـفهوم درستآن براي بانوان روشن نيست موضوع تمكين كردن زن در مقابل مرد است.
زنـان چـون اين تعبير را میشنوند بي درنگ اظهارمیدارند كه: «آري، تمكين يعني تسليم خواسته جنسي همسرت باش! همين و بس!» در حالي كهحقيقت تمكين چيز ديگري است و ايـن طـرز تلقي از آنجا مايه میگيرد كه متأسفانه برخياز بانوان و همسران نا آزموده آنان، چه بسا پس ارسالها همسرداري، هنوز معني و مفهوماين كلمه را چنانكه بايد، در نیافتهاند.
شايد اگر معني تمكين براي بانوان بيان میشدآنها بيش از شوهرانشان بر آن پافشاري میكردند.
عـقـيـده ما كه بر آن تاکید بسيار داريم اين استكه «تمكين» بيش از آنكه به نفع مرد (شوهر) بـاشد به سود زن است، ولي آفريدگار زن آنچنانبا لطافت آن را تشريع فرموده كه هيچ نشاني از ايـن موضوع به طور علني پيدا نباشد تامردان ناآگاه همين موهبت ارزاني شده به زنان را از آنان نستانند.
اما چگونه تمكين به سود زن طرح ريزي شده است؟ پـيـشاز اثبات اين مطلب بايد از كتب لغت معني تمكين را باز شناخت و پیشتر پذيرفت كه تصورغـلـط اغـلـب افراد اين است كه تمكين زن از مرد يعني: در بهرهجوییهای جنسي تسليمخواسته شـوهـر بـودن و خـود را هـمچون يك وسيله خنثي و بي اراده تحت تمايلات شهوي اودر آوردن، هـر چند بدان ميلي نداشته باشد! در حالي كه نه معني لغوي «تمكين» اين استو نه تحليل رواني آن.
و بالطبع خواسته شرع نيز اين نيست.
ايـنـكـه مـا تـمـكـيـن را چـنـيـن شناختهایماز آن روست كه فلسفه وجودیاش را در نيافتهايم.
هرگاه حكمتش را باز میشناختيم ميان اين دو نگرش و تعريففاصلهای عميق میديديم.
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 421 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 19:18
تلافي، نوعي قدرت نمايي:
امروزه در علم روانكاوي ثابت شده است كه بسيارياز رفتارهاي آدمي نتيجه و بازتاب محرومیتها و شکستهای او در عرصه زندگي است.
كم نيستند مردان و زنان عقدهای كه پيوسته در محلكار و خـانـه، ديـگـران را اسير محرومیتهایی میسازند كه خود مدتها پيش، از آن رنجیدهاند.
اگر اين عـامـل زبـان گويايي براي افشاگري داشتمعلوم میشد كه شمار اين قبيل افراد در جامعه كم نـيست و كمابيش در همه گروههای مردميافت میشوند، هر چند میپذیریم كه در افراد پاکتر و مهذب، با توجه به مراتب پاكيآنها، كمتر است.
در زندگي زناشويي نيز چنين است.
انسان نمیتواند كسي را دوست داشته باشد كه بهوي علاقه نـدارد و در نزد كسي اظهار فروتني كند كه تكبر میفروشد.
حتي افراد ترجيح میدهند هيچ گاه بـه كـسـي كهمفهوم محبت را نمیفهمد محبت نكنند و مهر ورزي خويش را نثار كسي كنند كه اگر توان جبراننيز ندارد لااقل ارزش آن را بداند و زباني سپاسگزار داشته باشد.
زن و مـرد نـيز چنيناند.
هر دو مشتاق قدرداني يكديگرند و دوست دارند طرفمقابلشان مقام و ارزش آنها را بداند و آن را به زبان آورد.
براي زن رنج آور است اگر تصور كند كه وجود او نزدشوهر ارزشي ندارد و وي را فقط براي انجام امـور خـانه میخواهد.
گويي در جهان بيني مرد، زن موجودي طفيلي است كهوظيفه دارد عمر خـود را وقف نظافت زندگي مرد و خاموش ساختن آتش شهوت او گرداند و تنهاحق او اين است كـه ظهر و شب از غذايي كه براي اعضاي خانه تهيه كرده، رفع گرسنگي كندتا قوت داشته باشد كار طاقتفرسای روز بعد را انجام دهد، بدون اينكه از او تشكر شودو كارش را ارج نهند.
گويي او هرچه كرده اندكي است از وظیفهای بزرگتر!حال چگونه میتوان انتظار داشت زني كه در طول روز مورد تحقير و سرزنش شوهر قرار گرفتهشـب هـنگام با آغوش باز مشتاق همبستری باشد! او حتي حاضر نيست چنين مردي را ببيندتا چه رسد به اينكه خود را در آغوشش جاي دهد.
حضرت رسول گرامي اسلام (ص) میفرماید: ايضرب احدكمالمرئة ثم يظل معانقها.
آيـا [سـزاوار اسـت] كـه شـمـا زنـان را [در روز]كـتـك میزنید و آنـگـاه [در شـب] بـه آغوش میکشید!؟
از يك نظر تاکید اسلام بر بزرگداشت زن، هم برايرعايت حقوق اوست و هم براي اينكه مرد در نـزد زن جايگاهي بلند يابد، زيرا هرگاه مردبه زن احترام ننهد پيش از آنكه بر اثر اين بي احترامي، زن كـوچـك شود مرد است كه درنظر زن بي شخصيت میگردد.
در واقع احترام به زن كمك به حـفـظ هويت خود مرداست، زيرا هيچ چيز به اندازه بي احترامي به زن، مرد را در نگاه او بي مقدار نمیکند.
اشـتـبـاه شـمـاري از افـراد ايـن اسـت كه فكرمیکنند طبيعت تقاضاي هم آغوشي در زن و مرد يـكـسـان اسـت.
مرد ممكن است همسرش را از دهها نظر نپسندد، اماهمين كه او را در کام دهی موفق ببيند وي را بـراي همبستری و ارضاي تمايلاتش بپسنددو به آميزش با او رغبت تمام داشته باشد.
چـنـيـن زنـي بـا همه نقصها حتي اگر هنري در تحريكشوهر نداشته باشد، همين كه زن است، خـواستني است.
براي همين میگویند معمولاً بي ميلي مرد به علتكمبود قواي جنسي است نه بیعلاقگی.
يعني در صورت بهرهمند بودن از قواي جنسي، حتياگر به دلايلي از زنش رنجيده خاطر و يا نسبت به وي بي علاقه باشد، باز هم به برقراريرابطه با او خرسند است.
امـا در مـورد زن چـنـيـن نيست.
زن دوست دارد مردي او را در آغوش گيرد كه از ديگرصفات انساني و همسرداري بهرهمند باشد، مردي كه او را دوست داشته باشد و به شخصيتشاحترام نهد و به خواستههای معقولش حتي اگر در بر آورده ساختن آنها ناتوان باشد تـوجهكند.
از اين رو تمايل ندارد به مردي كام دهد كه محبوباو نيست.
اين بي رغبتي بر خود زن آثار نا مطلوبي دارد وليسخن در «واقعيت داشتن» آن است نه خوب يا بد بودن آن.
بـا در نـظـر گـرفـتـن هـمـه ايـن مسائل میخواهیمبگوييم زنان بي احترامیهایی را كه پيوسته از شوهرانشان میبینند با سرد مزاجي و بیعلاقگیبه آميزش تلافي میکنند و استدلالشان چنين اسـت كـه اگـر مـا وجـودي خـواستني هستيم،پس چرا بايد در خانه براي کوچکترین خطا مورد مؤاخذه و ناسپاسي قرار گيريم! آيا وظيفهزن تنها انجام كار خانه و رسيدگي به نظافت و پرورش بچهها و تهيه غذاست و تازه در مقابلاين همه احسان، در نگاه مردان موجوداتي ضعيف، شرور و فتنه جو قلمداد شويم؟ بانوي خانهداريضمن گلايه از شوهرش اظهار داشته است: مدت هفده سال است ازدواج کردهام و سه فرزند دارم.
تقریباً دوازده سال به تقاضاي شوهرم قرص ضـد بـارداريمـصرف کردهام و هم اينك گذشته از آثار نامطلوب اين قرصها احساس میکنم به آمـيزشهيچ علاقهای ندارم.
شايد علت اين بیعلاقگی همان بي توجهي شوهرم باشدكه كمتر به خـواسـته من توجه میکرد.
گاهي او دو سه هفته به سفر میرفت و تنها يك هفتهپيش من بود و مـن ناچار بودم همه آن چند هفته را قرص بخورم تا دوره استفاده از قرصهامنظم باشد و براي آن يـك هـفته دچار بارداري ناخواسته نشويم.
حال پس از سالها تصور میکنم شوهرم جانب انصافرا هـيـچ مـراعـات نـكـرده و تـنـها لذت زودگذر خود را در نظر گرفته است.
براي همين تصميم گرفتهام به مدت همان سالها كهمن تسليم خواسته اشتباه او بودم، اختيار امر آميزش به دست من باشد.
ايـن در حـالـي اسـت كـه گاهي تلافیها به موجبدر نظر نگرفتن تقاضاها و نیازمندیهاست.
زن میبیند همسرش به هيچ يك از نيازهاي جسمي وروحي او توجه نمیکند ولي همچنان از وي انـتـظـار همبستری دارد! اينجاست كه در صددنوعي انتقام جویی بر میآید و تصميم میگیرد قدرت او را در هم بشكند و به اظهار ناتوانيوادارش سازد.
گويي با اين عمل به وي میگوید اگر آنجا تو قدرتزور آزمايي داشتي اينجا عرصه قدرت نمايي من است.
در حـقـيـقت اين سرد مزاجي و بي ميلي ريشه در فرهنگافراد دارد كه زن را بي مقدار و ضعيف معرفي میکنند.
اين كوچك پنداري، زن را بر آن میدارد در آنجاكه میتواند، زور را تحمل نكند و قـدرت خود را علني سازد و حريف را شكست دهد و به ويثابت كند كه قدرت نماییهایش همه تو خـالـي اسـت، زيـرا در هـر حال نيازمند همراهياوست و بدون وجود او درماندهای است كه حتي نمیتواند طبیعیترین و حیاتیترین غریزهاشرا ارضا كند.
پـيشنهاد ما اين است كه اگر احساس میکنید در زندگيبا چنين مشكلي روبرو هستيد هر چه زودتـر در رفتار و عقايد خود تجديد نظر كنيد.
شما میتوانید با تحريك حس احترام جويي، همسر خـودرا با خویش هـمراه سازيد.
زنان پيش از آنكه با فشار و لجبازي سر به راه شوندبا احترام و محبت مطيع میگردند.
و شايد سر فرمايش آخرين برگزيده خدا، محمد (ص)نيز همين باشد كه فرمود: زنـان هـمـچون دنده كج پهلويند كه اگر بخواهي آنها را راستكني، میشکنند و چون با همين حال با آنان مدارا كني، از آنها نفع خواهي برد.
ايـن حـديث گوياي ضعف و شكستي براي زن نيست بلكهاز حقيقتي بزرگ پرده بر میدارد و آن ايـنكه: زن موجودي است كه جز شخص «هنرمند در همسرداري»نمیتواند از مواهب خدادادي وي استفاده كند.
بهزيستي با زن و بهرهمندي از او بدون به كار بستنمحبت و نرمش ميسر نيست و هر روش ديگري غير از اين، محكوم به شكست است.
در گـفـتـار بـرگـزيـدگـان الـهـي كه به روحياتبشري از همه كس داناترند هرگز بر روش خشونت آميز با زنان تاكيد نشده بلكه به عکس بهمدارا و دلجويي از ايشان فراوان سفارش شده است، تـا جـايـي كه مهرورزي به آنان علامتايمان زياد شخص و محبتش به خاندان پيامبر است و اينكه دوست داشتن زنان (و اظهار علاقهو شكيبايي در برابر ايشان) از اخلاق پيامبران است.
گـويند زني «حولا» نام از پيامبر گرامي اسلام پرسيد:زن چه حقي بر مرد دارد؟ آن وجود پاك فرمود: بـرادرم جـبـرئيـل چـنـدان بـه مـن دربـاره[حـقـوق] زنـان سفارش كرد كه پنداشتم مرد حق ندارد [کوچکترین كلمه توهين آميزي مثل]«اف» به او بگويد.
گفت: محمد، درباره [حقوق] زنان خـدا تـرس بـاشـيـد.
آنها رنج زندگي را تحمل میكنند و بر پايه دستورخداوند و قرآن و شريعت مـحـمـدي بـر شـما حلال شدهاند.
در مقابل اينكه تن خويش را در اختيار لذتهای شمامینهند و فرزندانتان را در اندرون خود تحمل میكنند تا آنجا كه به وقت بار نهادن گرفتاردردهاي خطرناك میشوند حـقـوق واجبي بر عهده شما دارند.
با آنها مهربان باشيد.
آنان را دلخوش بداريد تا با شما بسازند.
از آنها اظهار ناخرسندي و ملال نكنيد و...
برچسب
انزال زودرس، زود انزالی، سرد مزاجی زن، درمان سردمزاجی،بي ميلي در زنان، رفع سرد مزاجی زنان، سرد مزاجي، بی میلی در زنان، درمان سرد مزاجيزنان، درمان سرد مزاجی خانمها، دلایل سرد مزاجی زنان، درمان سردمزاجی زنان، راههایدرمان سرد مزاجی زنان، سردمزاجی زنان، سردمزاجی، علل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی،علت سرد مزاجی زنان، درمان بی میلی زنان، درمان سرد مزاجی در زنان، سرد مزاجی در زنان،سرد مزاجی، بی میلی زنان، سرد مزاجی زنان، عوامل سرد مزاجی در زنان، علت بی میلی زنان،علت سردی زنان، علل سرد مزاجی در زنان، راه حل سرد مزاجی زنان، درمان سرد مزاجی بانوان،درمان بي ميلي زنان، دلایل بی میلی زنان، دلیل سرد مزاجی زنان، علل سردی زنان در روابطزناشویی، علت ارضا نشدن زن، سرد مزاجی زنان درمان، درمان سردی زنان، درمان زنان سردمزاج، درمان سرد مزاجی زنان،
برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 321 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 19:16
مشكنباتى
نامهاىمحلى آن در خوزستان عبارت است از «آكاسيا» ، «مشك» و «باور» و به عربى «فتانا» و«شوك الشام» گويند. به فرانسوى به آن Cassie، Acaciade Faese Acacia، odorante و Cassier و به انگليسى ، Spongetree، Popinac، CassiaSweet acacia و Huisache acacia گفته مىشود.درختچهاى است از خانوادۀ Leguminosae تيرۀ فرعى Mimosaceae نام علمى آنAcacia faesia) L. ( Willd. و در برخى مدارك گياهشناسى Acacia Faesiana Willd. و مترادفهاى آن Mimosa scorpioides، Acacia leptophylla DC. ،Acacia adenopa Hook. Forsk. و Mimosa Faesiana L. مىباشد.
مشخصات
گياهمشك يا آكاسياى معطّر درختچهاى است خاردار، كوتاه كه بلندى آن تا ۶ متر مىباشد.برگهاى آن مركب زوج و هميشه سبز و ناخزان و گلهاى آن زرد طلايى، بسيار زيبا و خيلىمعطّر است. ميوۀ آن نيام به رنگ قهوهاى مانند باقلا كه طول آن ٧ - ٣ سانتىمتراست. تكثير آن از طريق كاشت بذر آنكه در اوايل بهار وقتى كه متوسط درجۀ حرارت از ١۵ درجۀ سانتىگرادكمتر نباشد، صورت مىگيرد و پس از اينكه گياه جوان حاصل شد آن را به محل اصلى منتقلمىكنند و مىكارند.
اين درختچه بومىمناطق حارّه هند و گويان است در ايران در خوزستان و بلوچستان ديده مىشود. در خوزستان با نام«آكاسيا» و در برخى نقاط مشك و در بلوچستان با نام باور شناخته مىشود.
تركيباتشيميايى
در گلهاى آكاسيااسانس با بوى بسيار مطبوعى وجود دارد و در غلاف ميوۀ آن در حدود ٢٣ درصد تاننيافت مىشود ]G. I. M. P[ . اسانس آن داراىالكل و سسكىترپن ١ ، فارنزول و. .. مىباشد [فوكود]. در گزارش ديگرى آمده است كه در اسانس آكاسياى معطّر مواد اترمتيليك ٢ ، اسيد ساليسيليك ٣ ، الكل بنزيليك ۴ ، آلدئيدبنزيليك ۵ ، آلدئيد انيسيك ۶ و نوعى ستون ٧ با بوى عطربنفشه وجود دارد.
خواص-كاربرد
از ميوۀ مشك نباتىبه علت مقدار قابل ملاحظهاى تانن كه در آن است به عنوان قابض استفاده مىشود و ازگلهاى آن به صورت دمكرده و از تنطور گل آن به عنوان مسكّن دردهاى عصبى مصرف مىشود.در هندوچين معتقدند كه گردۀ لقاح اين گياه كه پخش مىشود موجب ناراحتى چشم مىگردد.از برگهاى له شدۀ آن به صورت ضماد براى التيام زخم باز و جراحت استفاده مىشود [فوكودو كروست و پتلو].
در شبه جزيرۀ مالايااز دمكردۀ گلها و برگهاى آن به زائو در دوران پس از زايمان مىدهند [گيملت & بركيل].و ريشۀ له شدۀ آن را روى ورمها مىاندازند [بركيل & هانيف و بركيل]. در اندونزىاز قسمتهاى مختلف گياه به عنوان قىآور مصرف مىكنند و مادۀ چسبندهاى كه از غلافهاىجوان ميوۀ آن تهيه مىشود براى التيام زخمهاى گوشه چشم كاربرد دارد [فيله و فايدهين].در فيليپين از جوشاندۀ قابض پوست آن براى معالجۀ بيرون آمدگى مقعد و قطع ترشحات مفرطسفيد سوزاكى مهبل استفاده مىشود. جوشاندۀ برگهاى آن را براى شستن زخمها و جراحتهابه كار مىبرند.
١ ) . Sesquiterpene.
٢ ) . Ethermethylique
٣ ) . Acidesalicylique
۴ ) . Alcoolbenzylique
۵ ) . Aldehydebenzylique
۶ ) . Aldehydeanisique
٧ ) . Ceton
لیش...برچسب : نویسنده : فلاحتگر lish بازدید : 413 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 12:32